آشنایی با بیماریهای روحی و جسمی و نحوه درمان

معرفی کامل و عوامل ایجاد کننده و روشهای جدید درمان

آشنایی با بیماریهای روحی و جسمی و نحوه درمان

معرفی کامل و عوامل ایجاد کننده و روشهای جدید درمان

ختلال دو قطبی به صورت سلسله وار در خانواده ها

اختلال  قطبی ( Bipolar Disorder ) که مانند نوعی جنون شناخته می شود ، یک اختلال مغزی است که باعث تغییر غیر عادی حالت ( mood ) ، انرژی ، توانایی و عملکرد فرد می شود . علائم اختلال دو قطبی طاقت فرسا هستند و ممکن است به روابط شخص آسیب برساند . عملکرد ضعیف در مدرسه و یا در محل کار و حتی خودکشی از دیگر پیامدهای اختلال دو قطبی است .

حدود 5.7 میلیون آمریکایی بزرگسال و حدود 2.6 درصد جمعیت 18 سال و به بالا دچار این اختلال هستند . این اختلال معمولا در دوران جوانی و بزرگسالی خود را نشان می دهد . البته در بعضی از مردم علائم اختلال دو قطبی در دوران کودکی و در بعضی دیگر در اواخر عمرشان ظاهر می شود . اختلال دو قطبی عموما به عنوان یک بیماری تشخیص داده نمی شود و مردم ممکن است سالها از آن رنج ببرند و بعدها متوجه شوند که دچار بیماری هستند . این بیماری یک بیماری دراز مدت است .

Bipolar Disorder باعث تغییر چشمگیری در حالت شخص از خشم شدید به افسردگی و یا نا امیدی و سپس بازگشت به حالت اولیه می شود . تغییر شدید در انرژی و رفتار به موازات دیگر تغییرات اتفاق می افتد . این دوره های بالا و پایین ، اپیزود های ( Episode ) هیجان بیش از اندازه و افسردگی نامیده می شوند ( Mania Episode ، Depression Episode ) .

علائم :

نشانه های هیجان بیش از حد ( Manic Episode ) :

1- افزایش انرژی و فعالیت و بی قراری

2- بسیار خشن ، بسیار مهربان ، بسیار شاد

3- بسیار تحریک پذیر

4- بی قاعده گی در افکار ، تند صحبت کردن ، پریدن از یک ایده به ایده ی دیگر

5- حواس پرتی یا کمبود تمرکز

6- تمایل به بیدار ماندن

7- احساس قدرت و توانمندی غیر واقعی

8- قضاوت ضعیف

9- شوخی و مزاح بیش از اندازه

10- رفتارهایی که با حالت معمول متفاوت است

11- افزایش میل جنسی

12- استفاده از مواد مخدر ( کوکائین ، الکل و داروهای خواب آور )

13- رفتار تحریک آمیز

14- انکار هر چیز خطایی

این علائم زمانی تشخیص داده می شوند که سه تای آنها یا بیشتر در طول روز به مدت یک هفته و بیشتر رخ بدهند و ادامه پیدا کنند .

نشانه های حالت افسردگی ( Depression Episode ) :

1- غم و اندوه پایدار ، دلواپسی ، حس پوچی کردن

2- احساس نا امیدی و بدبینی

3- احساس گناه ، بی ارزشی و بی چارگی

4- از دست دادن علاقه و لذت نسبت به کارهایی که قبلا لذت بخش بوده مانند سکس

5- کاهش انرژی و احساس خستگی

6- عدم تمرکز ، فراموشی و نا توانی در تصمیم گیری

7- بی قراری و پرخاشگری

8- خواب بیش از حد یا بی خوابی

9- تغییر در اشتها ، کاهش یا افزایش وزن

10- درد مزمن و یا دیگر علائم مزمن بدنی که مربوط به بیماری خاص یا جراحت نیستند

11- فکر کردن به مرگ یا خودکشی یا اقدام به آن

این علائم زمانی تشخیص داده می شوند که پنج تای آنها یا بیشتر ، در اکثر مدت روز و برای یک دوره ی دو هفته ای یا بیشتر ادامه پیدا کنند .

یک مرحله ی ملایم از Mania ، جنون خفیف ( Hypomania ) نامیده می شود . Hypomania به شخصی که آن را تجربه می کند احساس خوبی می دهد و حتی ممکن است با عملکرد خود و بالا بردن بازده ی فرد همراه شود . بنابراین زمانی که خانواده یا دوستان فرد متوجه می شوند که این تغییرات ممکن است به علت اختلال دو قطبی باشد ، شخص آن را انکار می کند . به هر حال بدون درمان صحیح و به موقع ، Hypomania می تواند به جنون شدید ( Mania ) تبدیل شود و در بعضی مردم می تواند به افسردگی منجر شود .

بعضی اوقات ، اپیزودهای جنون و افسردگی شامل علائم روان پریشی می شود . اغلب ، علائم روان پریشی شامل توهم ( شنیدن ، دیدن و حس کردن چیزهایی که واقعا آنجا نیستند ) ، هذیان ( اعتقاد و باور شدید به چیزی که صحت ندارد ) می شود . علائم روان پریشی در اختلال دو قطبی بازتاب حالت شخص در آن زمان است . برای مثال هذیان بزرگنمایی ( خود را به عنوان رییس جمهور و یا یک قدرت اجتماعی فرض کردن ) ممکن است در حالت Mania رخ دهد و هذیان بی ارزشی ( خود را بی پول و فقیر فرض کردن و یا خود را مسئول جنایت دانستن ) ممکن است در حالتDepression رخ دهد . افرادی که دچار اختلال دو قطبی هستند و علائم بالا را نیز دارند ممکن است به اشتباه به عنوان مبتلا به Schizophrenia و یا دیگر بیماری های شدید مغزی تشخیص داده شوند .

می توان حالات مختلف اختلال دو قطبی را مانند یک طیف در نظر گرفت . به طوری که قسمت زیرین آن افسردگی شدید است و در بالای آن افسردگی ملایم و پس از آن افسردگی کوتاه مدت و گذرا قرار دارد . در بالای این مرحله حالت نرمال و حد وسط فرد قرار دارد . بعد از آن مرحله ی Hypomania و در بالا ترین قسمت این طیف جنون شدید جای دارد .

در بعضی از مردم علائم Mania ( جنون ) و Depression ( افسردگی ) می تواند با هم رخ دهد که به این حالت Mixed Bipolar می گویند . علائم Mixed Bipolar اغلب شامل سراسیمگی ، مشکل در خوابیدن ، تغییر قابل توجه در اشتها ، روان پریشی ( توهم و هذیان ) و افکار خودکشی گرایانه است . یک شخص ممکن است احساس اندوه و نا امیدی شدید بکند و در حالی که در همان زمان احساس قدرت و نیرومند بودن هم بکند .

اختلال دو قطبی معمولا با دیگر مشکلات و بیماری های روانی ظاهر می شود . مانند مصرف الکل و مواد مخدر ، عملکرد ضعیف در مدرسه یا محل کار و تیره شدن روابط فرد با دیگران .

بعضی از مردم با اختلال دو قطبی به خودکشی تمایل نشان می دهند . هر کسی که به خود کشی فکر میگند به توجه و مراقبت بی درنگ نیاز دارد . هر کسی که از خودکشی صحبت می کند را باید جدی گرفت . خطر خودکشی با حاد شدن روند بیماری بوجود می آید . بنابراین تشخیص به موقع و آموزش بهترین راه برای اداره ی بیماری می تواند خطر مرگ و خود کشی را کاهش دهد .

اغلب مردمی که دچار اختلال دو قطبی هستند ، در میان اپیزودها ( یعنی درحالت نرمال ) علائم در آنها وجود ندارد . ولی در حدود یک سوم مردم علائم در هر حالتی خود را نشان می دهند و در درصد کمی از مردم علائم مزمن و همیشگی هستند ، حتی با وجود درمان .

بیماری در حالت کلاسیک خود شامل اپیزودهای جنون و افسردگی است . به این حالت Bipolar I Disorder (اختلال دو قطبی 1 ) می گویند . بعضی از مردم هرگز به جنون شدید ( Mania ) دچار نمی شوند در غوض آنها دچار اپیزودهای جنون خفیف ( Hypomania ) هستند که مرتبا با افسردگی در حال تعویض است . به این حالت Bipolar II Disorder (اختلال دو قطبی 2 ) می گویند . زمانی که چهار تا و یا بیشتر از چهار تا از اپیزودهای بیماری برای یک دوره ی 12 ماهه رخ دهد ، شخص به Rapid Cycling Bipolar Disorder دچار است .

اختلال دو قطبی در کودکان و نوجوانان :

هم کودکان و هم نوجوانان می توانند به اختلال دو قطبی دچار شوند . این اختلال در کودکانی که پدر یا مادرشان نیز به این بیماری دچارند ، شایع تر است . کودکان و نوجوانان بر خلاف بسیاری از بزرگسالان که اپیزودهایی واضح و آشکار دارند ، اغلب بسیار سریع از جنون به افسردگی و برعکس تغییر حالت می دهند . و این اتفاق به دفعات در طول روز تکرار می شود . کودکان با Mania بیشتر رفتار تحریک آمیز و مخرب از خود نشان می دهند تا رفتار شادمانه .

تمایز اختلال دو قطبی در کودکان و نوجوانان از دیگر بیماری ها کار بسیار دشواری است . برای مثال کج خلقی و رفتار تجاوز کارانه می تواند از علائم اختلال دو قطبی باشد در حالی که این علائم می تواند نشانه های بیماری های دیگر مانند کمبود توجه ( Attention-Deficit Hyperactivity Disorder ) ، اختلال رفتاری ( Conduct Disorder ) و یا دیگر اختلال های مغزی که در بزرگسالان شایع است مانند افسردگی شدید یا شیزوفرنی باشد .

حالتهایی که ممکن است با اختلال دو قطبی همراه شود :

استفاده از الکل و مواد مخدر در میان افراد مبتلا به این اختلال بسیار شایع است . Anxiety Disorders ( اختلال های اضطرابی ) مانند PTSD و OCD ممکن است با اختلال دو قطبی همراه شود .

علت ها :

دانشمندان در حال بررسی عواملی هستند که امکان دارد باعث اختلال دو قطبی شوند . اکثر آنها عقیده دارند که یک دلیل واحد برای اختلال دو قطبی وجود ندارد بلکه بسیاری از عوامل با همدیگر باعث بروز این اختلال می شود .

چون اختلال دو قطبی به صورت سلسله وار در خانواده ها دیده می شود ، محققان به دنبال ژن مخصوصی هستند که شاید باعث افزایش شانس فرد به مبتلا شدن به این اختلال باشد . اما ژن ها نمی توانند تنها دلیل باشند . مطالعات روی دوقلوهای همسان نشان می دهد که به غیر از ژن ها دیگر عموامل هم در اختلال دو قطبی نقش دارند .اگر این اختلال تنها مربوط به عوامل ژنتیکی بود ، در نتیجه پدر و مادرانی که این بیماری را دارند ، می بایست همواره آن را به دوقلوهای همسان خود انتقال دهند در صورتی که چنین نیست اما اگر یکی از دوقلوها به این اختلال دچار باشد احتمال دچار شدن آن یکی نیز بیشتر می شود .

به علاوه ، یافته ها نشان می دهد که اختلال دو قطبی مانند دیگر بیماریهای مغزی تنها به علت وجود یک ژن نیست . بلکه ترکیب بسیاری از ژنها و عوامل مختلف مانند محیط زندگی فرد ، باعث این بیماری می شود . پیدا کردن ژن هایی که باعث اختلال دو قطبی می شوند کار بسیار دشواری است اما دانشمندان امیدوارند که به لطف دستگاه های تحقیقاتی پیشرفته بتوانند این ژن ها را کشف کنند و درمان بهتری را برای اختلال دو قطبی بیابند .

درمان :

اکثر مردمی که دچار اختلال دو قطبی هستند ، حتی آنهایی که در حالت های حاد و شدید این اختلال قرار دارند با درمان مناسب می توانند بیماری خود را بهبود نمایند . از آنجا که اختلال دو قطبی یک بیماری بازگشت پذیر است ، غالبا درمان آن بصورت طولانی مدت انجام می شود . برای درمان این اختلال از ترکیب دارو درمانی و روان درمانی که بهترین راه برای مهار این بیماری است استفاده می شود .

داروها :

داروهایی که به تثبیت نگه دارنده ی حالت معروفند ، معمولا برای درمان اختلال دو قطبی استفاده می شوند . عموما درمان با این داروها برای چندین سال ادامه پیدا می کند . و در این مدت اگر لازم شد دیگر داروها نیز اضافه می شود .

لیتیوم ( Lithium ) اولین داروی ثابت نگه دارنده ی حالت بود که توسط اداره ی کل غذا و داروی ایالات متحده آمریکا ( FDA ) مورد تایید قرار گرفت . لتیوم در اغلب موارد در کنترول Mania و جلوگیری از تکرار اپیزودهای جنون و افسردگی بسیار موثر است .

همچنین داروهای ضد تشنج ( AntiConvulsant ) مانند Valproate یا Carbamazepine می توانند اثر ثابت نگه دارندگی را داشته باشند و مخصوصا برای درمان های سخت اختلال دو قطبی مفید هستند . Valproate در سال 1995 مورد تایید FDA قرار گرفت . داروهای نسبتا جدید ضد تشنج مانند Lomotrigine و Gabapentin و Topiramate بیشتر برای درمان ترجیح داده می شوند . داروهای ضد تشنج برای حداکثر نتیجه گیری ممکن است با لیتیوم و یا با همدیگر ترکیب شوند .

کودکان و نوجوانان که به اختلال دو قطبی دچار هستند ، عموما با لیتیوم درمان می شوند . اما از Valproate و Carbamazepine نیز گهگاه استفاده می شود . محققان در حال سنجیدن ایمنی و تاثیرگذاری داروها بر روی کودکان و نوجوانان هستند . شواهدی وجود دارد که نشان می دهد Valproate می تواند در دخترهای جوان ( از 13 تا 19 سالگی ) تغییرات مضر هورمونی ایجاد کند .

همچنین استفاده از داروهای نگه دارنده ی حالت برای خانم هایی که قصد حامله شدن را دارند و یا حامله هستند می تواند خطرناک باشد .

افرادی که با داروهای ضد افسردگی مورد درمان قرار می گیرند ، در خطر تغییر حالت به سوی Mania و یا Hypomania هستند . بنابراین معمولا برای درمان اختلال دو قطبی از این داروها استفاده نمی شود . و اگر هم استفاده شود با ترکیبی از داروهای نگه دارنده ی حالت مورد استفاده قرار می گیرند . عمومی ترین داروهایی که امروزه استفاده می شوند Lithium و Valproate هستند . البته تحقیقات برای بدست آوردن داروهای جدیدتر و موثرتر ادامه دارد .

استفاده از داروهای ضد روان پریشی ( Antipsychotic ) مانند Clozapine و Ziprasidone به عنوان درمان برای اختلال دو قطبی در حال بررسی هست . و تحقیقات نشان می دهد Clozapine می تواند برای کسانی که به لیتیوم و داروهای ضد تشنج جواب نمی دهند موثر باشد .

در مواقعی که اختلال دو قطبی با بی خوابی ( Insomnia ) همراه باشد از داروهای قدرتمند گروه Benzodiazepine مانند Clonazepam یا Lorazepam استفاده می شود . اما به علت اعتیاد آور بودن این داروها ، معمولا از آنها برای دوره های کوتاه مدت استفاده می شود . دیگر داروهای مسکن مانند Zolpidem نیز گاها مورد استفاده قرار می گیرد .

عملکرد تیروئید :

اکثر مردمی که دچار اختلال دو قطبی هستند ، غده ی تیروئید آنها عملکرد غیر عادی دارد . زیاد یا کم بودن هورمون غده ی تیروئید به تنهایی می تواند باعث تغییر در انرژی و حالت شود . بنابراین نظارت دقیق پزشک روی عملکرد غده ی تیروئید بسیار مهم است .

بعضی از مردم در کنار درمان برای اختلال دو قطبی نیاز به قرص های تیروئید دارند . لیتیوم نیز در بعضی از موارد باعث کاهش میزان هورمون تیروئید می شود . به همین دلیل گاها به مکمل های تیروئید نیاز است .

عوارض جانبی داروها :

بعضی از عوارض جانبی می تواند شامل افزایش وزن ، تهوع و اضطراب ، رعشه و لرزش ، کاهش میل جنسی ، ترس و نگرانی ، ریزش مو ، مشکلات حرکتی و خشک شدن دهان باشد . در صورت وجود هر یک از این علائم با پزشک خود صحبت کنید چرا که ممکن است او دوز یا نوع دارو را عوض کند .

روان درمانی :

روش های مختلف روان دروانی توام با دارو درمانی می تواند موثر باشد به این شرط که بیمار و خانواده اش تحت حمایت و آموزش و راهنمایی قرار گیرند . تحقیقات موجود نشان می دهد که روان درمانی می تواند در ثبات حالت و بهبود عملکرد فرد در شرایط مختلف موثر باشد .

از روش های روان درمانی که برای درمان اختلال دو قطبی استفاده می شود می توان به رفتار شناسی درمانی ، آموزش دادن به بیمار ، خانواده درمانی و تکنیک های جدیدتر مانند میان فردی درمانی اشاره کرد .

رفتار شناسی به بیمار کمک می کند تا بتواند افکار و رفتار بی مورد و منفی مربوط به بیماری خود را کنترول کند .

آموزش دادن به بیمار باعث می شود تا بیمار در مورد بیماری خود و روند درمان بیشتر آگاهی پیدا کند .

خانواده درمانی برای کاهش میزان اندوه و پریشانی در خانواده استفاده می شود .

میان فردی درمانی به بیمار کمک می کند که روابط خود با دیگران را بهبود ببخشد و به روال عادی زندگی برگردد . انجام فعالیت های عادی روزانه و خواب منظم و به موقع باعث کاهش اپیزودهای جنون آمیز می شود .

درمان با تشنج برق ( ECT ) :

در شرایطی که دارو درمانی و روان درمانی یا ترکیب هر دو در روند بهبود بیماری بی اثر و یا کم اثر باشد و نتوان مانع علائمی مانند روان پریشی و میل به خود کشی شد ، ممکن است از درمان با تشنج برقی استفاده شود . همچنین این شیوه ی درمان در مواردی که داروها برای بیمار خطرناک باشد مانند شرایط حاملگی ، مورد استفاده قرار می گیرد . ECT در درمان اپیزودهای شدید افسردگی و جنون و یا ترکیب این دو بسیار موثر است . این نوع درمان امکان بروز مشکلات حافظه ای را بسیار کاهش می دهد .

فهمیدن این موضوع که اختلال دو قطبی یک بیماری دراز مدت است و درمان ندارد بسیار مهم است . حفظ درمان حتی در مدتی که اپیزودها وجود ندارند می تواند بیماری را تا حدی تحت کنترول در آورد و احتمال بازگشت آن را کاهش دهد 

پاییز با افسردگی می آید



بعضی وقت ها آگاه نبودن از برخی مسائل روحی و جسمی، مشکلات را دو چندان می کند.
تاکنون چیزی از افسردگی فصلی خصوصا در فصل پاییز شنیده اید؟ آیا احتمال میدهید که یکی از اعضای خانواده اتفاقا به دلیل همین مشکل کمی افسرده به نظرمی رسد؟
این مطلب را به دقت بخوانید و بدانید که اگر در ماه های آغازین فصل پاییز،دچار افت خلق و کاهش انرژی و انگیزه می شوید و در ماه های فصل بهار خصوصافروردین و اردیبهشت دوباره به حالت عادی و سالم برمی گردید، احتمالا بهاختلال افسردگی فصلی مبتلا هستید که پزشکان حالت شدید آن را sad نامیدهاند.
در طول ماه های پاییز و زمستان، با کوتاه تر شدن طول روزها و کم شدن نورخورشید برخی افراد غمگین و افسرده می شوند و به زودی نیز بهبود پیدا میکنند، اما افرادی که مبتلا به اختلال تاثیر فصلی یا به اصطلاحsad هستند،افسردگی عمیق تری را تجربه می کنند.
افراد مبتلا به این اختلال، تمایل پیدا می کنند که بیشتر بخوابند و پرخوریکنند. آنها در طول فصل های پاییز و زمستان دچار اضافه وزن می شوند. آنهاممکن است احساس خستگی مفرط داشته باشند و از طرفی نمی توانند برنامه منظمخود را انجام دهند. برخی افراد احساس افسردگی و تحریک پذیری می کنند و حتیاشتیاق خود را برای شرکت در تعاملات اجتماعی از دست می دهند.
این اختلاف فصلی به دلیل اختلال و بر هم خوردن چرخه خواب و بیداری در نتیجه کاهش نور خورشید در زمستان بروز می کند.
کاهش نور خورشید منجر به کاهش میزان ترشح هورمون «ملاتونین» می شود که اینمساله هم احساس خواب آلودگی و خستگی را در افراد مبتلا افزایش می دهدوقتی فصل بهار می رسد، این علائم بتدریج از بین می روند.
پزشکان معتقدند این اختلال یک مشکل واقعی است و نیاز به تشخیص و اغلب نیاز به درمان دارد.
در بیشتر موارد، این اختلال بسیار خفیف است و خود فرد می تواند آن راکنترل کند، اما در برخی موارد نیاز به بررسی و رسیدگی وجود دارد.
درمان این اختلال بستگی بشدت علائم آن دارد و ممکن است بسادگی قرار گرفتندر معرض نور خورشید یا گذراندن ساعات بیشتری از روز در کنار پنجره در طولماه های تاریک، باشد.
اما اگر علائم تشدید شوند، ممکن است به نور درمانی (قرار گرفتن در معرضنور مصنوعی نظیر نور لامپ ها) احتیاج باشد و حتی در شرایط حادتر، رواندرمانی و تجویز داروهای ضدافسردگی مورد نیاز است.
پزشکان و متخصصان معتقدند که علت بروز اختلالsad ، برهم خوردن تعادلشیمیایی در مغز است.اما نکته مهم این است که این به هم خوردن تعادلشیمیایی در نتیجه کمبود نور مناسب در روزهای کوتاه پاییز و زمستان وعموما، تاریک تر شدن هوا بروز می کند.
جالب است بدانید انجمن روانپزشکی آمریکا در گزارشی اعلام کرده است کهتقریبا ۱۰ تا ۲۰درصد از آمریکایی ها به نوع خفیفی از این اختلالبیمارگونه مبتلا می شوند.
برخی افراد به لحاظ ژنتیکی مستعد ابتلا به این اختلال هستند که البته درزنان به مراتب بیشتر از مردان است و به نظر می رسد که از سال های نوجوانیآغاز می شود.
● چه باید کرد؟
برای کاهش خطر بروز این اختلال، می توانید اقداماتی انجام دهید. برایمثال، حتی المقدور در روزهای زمستان حتی در روزهای ابری از منزل خارج شویدو روزی یک ساعت چشم هایتان را در معرض نور طبیعی قرار دهید. اگر در خانه هستید پرده ها را کنار بزنید تا نور طبیعی روز وارد منزل شود.
اگر بهsad مبتلا هستید، می توانید از روش های موثر درمان از جمله نور درمانی، داروهای ضدافسردگی یا روان درمانی استفاده کنید.
«اینبیماری الگوی فصلی دارد و در نیمه دوم سال بیشتر شایع می شود
«در بدن انسان ریتمهای دوره ای وجود دارد که به صورت منظم تکرار می شود، مثل خواب و بیداری،ترشح برخی هورمون ها و غیره که به آنها ریتم های سیرکادین می گویند، درمبتلایان به افسردگی فصلی این ریتم ها دچار اختلال می شوند
اختلالات ریتم های بدن بستگی به وجود نور مستقیم خورشید، زاویه تابش اشعهآن و ترشح ماده ای به نام ملاتونین در مغز دارد که چون در نیمه دوم سال،نور مستقیم خورشید کم می شود، زاویه تابش آن تغییر می یابد و روزها کوتاهمی شود، افراد مستعد در معرض افسردگی فصلی قرار می گیرند
خود فرد مهم ترینعامل بروز این بیماری است و این بیماری در افرادی که سابقه افسردگی درخانواده را داشته اند و در زنان جوان شایع تر است
● درمان
«محل زندگی افراد نقش مهمی در این نوع افسردگی دارد؛ بهطوری که این بیماری در مناطق معتدل و سردسیر و به طور کلی نیمکره شمالیرواج بیشتری دارد
«درمان این بیماری شاملتجویز دارو برای اصلاح اختلال ترشحات مغزی و نور درمانی است، یعنی در محیطزندگی و کار بیماران باید یک منبع نور با شدت خاص قرار بگیرد که فضای اتاقرا معادل یک روز آفتابی کند. البته گاهی اوقات روان درمانی هم صورت میگیرد و اگر امکان عملی وجود داشته باشد، بهتر است بیمار به مناطق گرم وآفتابی مثل جنوب کشور خودمان مهاجرت کند «بیشتر بیماران اذعاندارند که در نیمه دوم سال و گاهی در روزهای ابری بدخلق می شوند و خسته وخواب آلود هستند. آنها پرخوری می کنند و چاق می شوند و توانایی فعالیتآنها کم می شود. در حالی که در نیمه اول سال این گونه نیست و این فرآیندهر سال برای آنها تکرار می شود
افسردگی فصلی گاهی با افسردگی دوقطبی دیده می شود و ممکن است بیمار درحالتی متضاد، در نیمه اول سال دچار حالت های مانیک (شادی کاذب) ، پرحرفی وبی خوابی شود

نحوه رفتار با همسر افسرده

همسر بیمار افسرده نقشی مهم داشته و می تواند فرآیند بهبود را تسریع یا حداقل از میزان درد و رنج او کم کند.


از هر چهار خانم یک نفر در دوره ای از زندگی خود مبتلا به افسردگی می شود، پس هیچگاه تصور نکنید این بیماری مختص افراد ضعیف است و چون ما قوی هستیم این بیماری هیچ وقت سراغ ما نخواهد آمد. درباره آقایان نیز برخی معتقدند هرچند موارد تشخیص داده شده در حدود نصف میزان ابتلای خانم هاست ولی آنها نیز به میزانی برابر با خانم ها دچار این بیماری می شوند و فقط عوامل اجتماعی و محیطی باعث می شود بیماری آنان کمتر از خانم ها تشخیص داده شود.
نکته مهمی که در رابطه با افسردگی وجود دارد نقش روابط بیمار با نزدیکان و به ویژه همسرش است. نقش اطرافیان در کمک به بهبود فرد بیمار غیر قابل انکار است. در این بین همسر بیمار نقشی مهم داشته و می تواند فرآیند بهبود را تسریع یا حداقل از میزان درد و رنج او کم کند. توجه به نکات زیر می تواند به شما کمک کند تا بتوانید به همسر افسرده خود کمک کنید تا بهبود یابد.

1. تشخیص به موقع افسردگی
مهم ترین کمکی که همسری می تواند برای همسر افسرده اش انجام دهد، کمک به تشخیص آن در اسرع وقت است.  اگر علائم افسردگی را در همسرتان می بینید، در اولین قدم او را تشویق کنید به متخصص مراجعه کند. اگر برای او تشخیص افسردگی داده شد، کمک کنید دستورات متخصص اعم از خوردن دارو یا دیگر فعالیت ها،ازجمله شرکت منظم در جلسات روان درمانی، را انجام دهد.

2. از ویژگی های بیماری افسردگی بیشتر بدانید
نداشتن اطلاعات درست درباره افسردگی می تواند باعث سوء برداشت از رفتار فرد مقابل و ایجاد مشکلات بیشتر شود. افسردگی ادراک، نگرش، احساس ، اعمال و تحمل فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. افراد افسرده غالباً دیگران را در مشکلات شان مقصر می دانند و در زندگی فقط به اتفاقات تلخ توجه دارند. اگر همسر افسرده تان پیوسته ایراد می گیرد، یادتان باشد این رفتار یکی از ویژگی های بیماری اوست، پس خیلی به دل نگیرید. طی بیماری همسرتان، این نکته را بارها به خودتان گوشزد کنید که او قصد آزار شما را ندارد او بیمار است و این رفتارها نیز علائم بیماری او است و نه ویژگی های شخصیتی اش. علائم افسردگی در همه افراد یکسان دیده نمی شود.

3. وقتی رابطه زناشویی آسیب می بیند
وقتی همسر ما سرما می خورد ممکن است کمی بی حوصله یا بداخلاق شود اما در مجموع بیماری او آثاری ماندگار یا قوی بر رابطه زناشویی ندارد. اما در رابطه با بیماری های روانی و به ویژه اختلالات خلقی رابطه ما و همسرمان یکی از اولین مسائلی است که طی بیماری می تواند آسیب ببیند. به عنوان مثال افراد افسرده دچار باورهای اشتباه و تفکرات غیرمنطقی هستند. این باورها می تواند برای اطرافیان به شدت آزاردهنده باشد. گاهی اوقات فرد افسرده، ساده ترین رفتار اطرافیان را به عجیب ترین شکل ممکن تفسیر می کند؛ به عنوان مثال کمی دیر جواب دادن به تلفن می تواند به معنای طردشدن، بی علاقگی همسر یا لجبازی او برداشت شود. آشنایی با این باورها در همسرتان می تواند به شما کمک کند از او کمتر دلخور شوید و البته بتوانید با صبر و مدارای بیشتری در کنار او باشید.

4. با او بحث نکنید
احساسات و برداشت های افراد افسرده غالباً شکلی افراطی دارد. ممکن است همسرتان چیزهایی بگوید که از نظر شما اشتباه و غیرمنصفانه باشد، در این شرایط از بحث با او بپرهیزید و سعی نکنید به او اثبات کنید فرضاً زندگی بد نیست یا او آدم خوبی است. این طرز برخورد می تواند باعث شود دیگر با شما صحبت نکند، احساس تنهایی بیشتری کند و حتی افسردگی او شدت یابد. زمانی که همسر افسرده تان می گوید «هیچ کسی در این دنیا به فکر من نیست.» در عوض یادآوری مواردی که شما به او توجه داشته اید، می توانید چنین جمله ای بگویید «خیلی تلخ است که این احساس را داری، فکر می کنی چه کاری می توانیم انجام دهیم که احساس بهتری پیدا کنی؟»

5. فرزند خود را فراموش نکنید
اگر فرزند دارید بهتر است از همان ابتدا با او درباره بیماری صحبت کنید و شرایط را توضیح دهید. زمانی که رفتار یکی از والدین تغییر می کند، معمولاً بچه ها به دلیل این که نمی توانند رفتار آن ها را پیش بینی کنند، مضطرب می شوند. در عین حال توجه داشته باشید رابطه عاطفی فرزندتان با یکی از والدینش آسیب دیده، در این شرایط وظیفه شما دوچندان شده و لازم است تا بهبود نسبی اوضاع، رابطه قوی تری با فرزندتان داشته باشید.

6. اگر تو افسرده ای، من هم خسته ام
در ارتباط با فرد افسرده، ممکن است حس کنید انرژی زیادی صرف می کنید، اما پاسخی دریافت نمی کنید یا به عبارتی از خودگذشتگی زیادی می کنید، اما طرف مقابل به آن توجه ندارد و نیازهای روانی شما را در نظر نمی گیرد. اگر تحمل تان تمام شده است و حوصله ندارید، فکر نکنید آدم بدی هستید یا همسری وفادار نیستید، اگر حس می کنید دیگر حوصله همسرتان را ندارید و نمی خواهید او را ببینید، بهتر است قبل از وخیم تر شدن اوضاع به مشاور مراجعه کنید. اگر در ابتدای ایجاد چنین احساساتی اقدامات لازم را انجام ندهید ممکن است خیلی زود حس کنید به بن بست رسیده اید و دیگر توان ادامه زندگی با همسرتان را ندارید؛ آن هم در شرایطی که تصمیم شما نه بر مبنای فکر و منطق که بر پایه احساسی است که شما برای دوره ای نه چندان طولانی گرفتار آن بوده اید. پس در این زمینه رودربایستی را کنار بگذارید و سعی نکنید ادای قهرمانان را درآورید و کمک تخصصی بگیرید.

7. خودتان را پاک نکنید
درمان افسردگی معمولاً در کوتاه مدت به نتیجه نمی رسد، این موضوع می تواند باعث خستگی، حساس شدن شما یا حتی عصبانیت تان شود. در این شرایط برای این که انرژی کافی در ارتباط با همسرتان داشته باشید، لازم است زمانی برای خودتان در نظر بگیرید. درست و کامل غذا بخورید، هر روز  ورزش کنید، خواب کافی داشته باشید، ارتباط تان را با دوستان و نزدیکان قطع نکنید و تفریح را از یاد نبرید. می توانید با خواندن داستان های طنز یا دیدن فیلم های کمدی مقاومت تان را در برابر این بیماری افزایش دهید. البته توجه داشته باشید زیاده روی در این کارها می تواند باعث دلخوری همسرتان شود و شما را متهم به این کند که او را درک نمی کنید یا از او خسته شده اید. پس جانب تعادل را از دست ندهید.

8. توقع انجام درست کارها را نداشته باشید
افراد افسرده انرژی کمی دارند و در نتیجه ممکن است طی روز خیلی از کارهایی را که دل شان می خواهد انجام دهند، نتوانند انجام دهند. ممکن است شما عصر از سر کار برگردید و ببینید همسرتان هنوز ظرف های صبحانه را نتوانسته جمع کند. یا شوهرتان از صبح تصمیم داشته تلفنی بزند اما هنوز نتوانسته این کار را انجام دهد. در این شرایط احتمالاً او عصبی است. حتی ممکن است از دست شما عصبانی باشد که چرا او را تنها گذاشته اید. قطعاً تحمل چنین شرایطی خیلی سخت و طاقت فرساست.پژوهش ها نشان داده است، داشتن فعالیت بدنی به درمان افسردگی کمک می کند، از طرفی نمی توانیم از فرد افسرده انتظار داشته باشیم که خودش برنامه منظمی برای ورزش بریزد و آن را اجرا کند. اگر برنامه منظم روزانه برای ورزش با همسرتان بگذارید، جدای از کمک به درمان افسردگی او شما نیز از فواید آن بهره مند خواهید شد؛ چرا که تنش تان را کاهش می دهد و به بهبود رابطه شما و همسرتان کمک می کند.

9. شما مقصر نیستید

احساس تقصیر و گناه، احساسی است که معمولا همسران افراد افسرده دچار آن هستند، درباره عوامل ایجاد کننده افسردگی هنوز متخصصان به توافق نرسیده اند، اما معمولاً ترکیبی از عوامل درونی مثل تغییر میزان مواد شیمیایی در مغز و عوامل بیرونی مثل از دست دادن عزیزان یا وجود باورهای غیرمنطقی را در نظر می گیرند، پس این قدر خودتان را در ایجاد بیماری همسرتان مقصر ندانید. در عین حال یادتان باشد افسردگی همسرتان به معنای شکست شما در برقراری ارتباط با همسرتان به صورت کلی نیست و البته فراموش نکنید شدیدترین افسردگی ها نیز درمان می شوند و قرار نیست ماه ها یا سال ها وضعیت شما به این شکل باقی بماند.

10. راه حل اساسی
شاید هیچ چیز در آرامش دادن به افراد نتواند جای مذهب و یاد خدا را بگیرد. پژوهش ها نیز نشان داده است افرادی که مذهبی ترند کمتر دچار افسردگی می شوند و در زمان ابتلا نیز روند بهبودی سریع تری دارند. اما علاوه بر کمکی که مذهب و معنویت می تواند به همسر افسرده شما کند، خود شما نیز می توانید از این موضوع بهره بگیرید. خدا را فراموش نکنید و به یاد داشته باشید که دل ها آرام نمی گیرد جز با یاد خدا.

هنر رفتار با افراد

همه افراد در برخی شرایط غیر قابل پیش بینی و تحریک پذیر می شوند. در برخورد با افراد مسئله ساز موارد زیر را همواره به خاطر داشته باشید:
- تفاوتهای افراد را بیشتر و بیشتر بشناسید. تفاوتها همواره منجر به اصطکاک می شود. اگر تفاوت میان انسانها را یک موهبت- نه یک مسئله- بدانید، می توانید به خوبی موقعیتهای دشوار را اداره کنید.
- مطمئن باشید که همه افراد سازش و هماهنگی را دوست دارند. این اندیشه که دیگران به دنبال تحقیر و صدمه زدن به ما هستند، درست نیست. مطمئن باشید همه توافق و یکدلی را دوست دارند. با اعتقاد به این مسئله شما فرصت پیدا می کنید، درهای گفتگو را برای رسیدن به توافقات دوجانبه باز کنید.
- باور کنید که می توانید در کنار افراد مسئله ساز بدون تنش و اصطکاک کار کنید. شما ممکن است که با افراد دشوار دوست و صمیمی نباشید، اما می توانید با آنها رفتار مسالمت آمیز داشته باشید. سعی کنید به خواسته های هم احترام بگذارید.
- در تله افراد دشوار گرفتار نشوید. وقتی دیگران به گونه ای رفتار می کنند که شما عصبانی و خشمگین می شوید، در واقع شما را در تله خود گرفتار کرده اند. ما اغلب در تله رفتارها، گفتارها، لبخندها و نگاههای افراد گرفتار می شویم. نباید اجازه دهیم رفتارهای افراد مسئله ساز، ما را در کنترل رفتارمان دچار مشکل سازد و آنها را بر ما مسلط گرداند.
- گوش کنید؛ گوش کنید؛ گوش کنید_ وقتی دیگران بدانند شما حرفهای آنها را می شنوید و به مسائلشان اهمیت می دهید، کمتر رفتارهای دشوار را از خود بروز می‌دهند.
- برای ایجاد رابطه بهتر افراد را با نام صدا بزنید(نام هر فرد گرمترین آهنگی است که او می شنود و دوست دارد بشنود).
- افراد را سرزنش نکنید. سرزنش افراد، آنها را برای بروز رفتارهای مسئله ساز مستعد می سازد.
- مراقب بلندی و لحن صدا و زبان بدن خود باشید. استفاده از زبان بدن به شما کمک می کند ارتباط بهتری را با دیگران برقرار سازید. با برقراری ارتباطات عمیق و اصولی، فرصت کمتری برای نشان دادن تعارضات و رفتارهای دشوار ایجاد می‌شود.
- از به کار بردن کلمات زیر پرهیز کنید: باید، ولی، من می خواهم...، متاسفم، نمی‌توانی و......
- اگر طالب صداقت هستید با دیگران نیز صادقانه برخورد کنید و به تعهدات خود عمل کنید.
- استفاده از کلمات جادویی را بیاموزید. در دامنه لغات ما، کلمات زیادی وجود دارند که اثرات فوق العاده ای بر جای می گذارند. این کلمات را بیابید و از آنها استفاده کنید.
- فنون مذاکره را یاد بگیرید چرا که موفقیت در زندگی امروز در گرو ارتباطات خوب است و مذاکره در این راه به شما کمک می‌کند.

6 عامل حیرت انگیز برهم زننده خواب

آیا زمانی که از خواب بیدار می شوید هنوز هم خسته هستید؟ اگر چنین است ما به شما توصیه می کنیم که درباره عوامل مسبب این احساس خستگی بیشتر بدانید.


برخی از دلایل کم خوابی و مشکلات خواب مشخص اند مثل نوشیدن شب هنگام قهوه، سروصدای بیرون و ...

حال به 6 علت ایجادکننده مشکل در خواب می پردازیم که کمتر به آن توجه می شود:

 

1- وجود حیوانات خانگی در رختخواب: بر اساس تحقیقات محققان، 53% از افرادی که  در هنگام خواب حیوان خانگیشان در اتاقشان است ، از  به هم خوردن نظم خوابشان شکایت دارند. و دلیل این امر این است که سیکل خواب حیوانات تفاوت زیادی با انسان دارد.

 

2-    مصرف الکل:  به عنوان یک عامل مخرب خواب! بعضی افراد از این موضوع حیرت زده می شوند.  اما واقعیت این است که پاسخ بدن شما به الکل خیلی پیچیده تر از چیزی است که فکر می کنید. الکل بر ریتم خواب تأثیر می گذارد. در واقع الکل در ابتدا مثل یک داروی خواب آور اثر کرده و باعث خواب آلودگی می شود، اما پس از چندین ساعت، زمانی که میزان الکل خون کاهش یافت، فرد بیدار می شود.

 

 

3- عدم تشخیص بیماری ریفلاکس معده به مری: بیماران مبتلا به بیماری ریفلاکس معده معمولاً از مشکلات خواب رنج می برند. ریفلاکس اسید معده، عامل مهمی در اختلال خواب است. علائم این بیماری می تواند شامل ترش کردن، سوزش سردل، سرفه و حتی در مواردی فقط مشکلات خواب باشد.

 

4- داروها، ویتامین ها و مکمل ها: یکی از مهمترین علل اختلال در خواب را می توانید در کابینت داروهایتان پیدا کنید! داروهای رایجی مثل استروئیدها (در آسم) ، داروهای مسدود کننده کانال بتا ( در فشارخون بالا)، داروها و مکمل های گیاهی مثل جین سینگ می توانند سبب اختلال در خواب شوند. همچنین ویتامین ب12 و ب6 اگر شب مصرف شوند می توانند فرد را از خواب بیدار کنند و توصیه به مصرف آنها در صبح می شود.

 

 

5- درد ، حتی اگر کم باشد! سردرد،کمردرد، آرتریت، فیبرومیالژیا و دردهای مرتبط با قاعدگی.  وقتی بدن شما دردی احساس می کند و شما خواب هستید، سیگنال های درد بطور مداوم به مغز شما می روند و خواب شما را بر هم می زنند و این مورد سبب خواهد شد که شما مدت زمان کمتری را در خواب عمیق سپری کنید.

 

6-     خستگی زیاد!! بر خلاف چیزی که اکثر مردم فکر می کنند، خستگی سبب بهبود خواب نخواهد شد و اختلاف زیادب بین خستگی و خواب آلودگی وجود دارد. بهترین راه در این مواقع این است که "درست بعد از یک روز خسته کننده به رختخواب نروید"!