آشنایی با بیماریهای روحی و جسمی و نحوه درمان

معرفی کامل و عوامل ایجاد کننده و روشهای جدید درمان

آشنایی با بیماریهای روحی و جسمی و نحوه درمان

معرفی کامل و عوامل ایجاد کننده و روشهای جدید درمان

افسردگی زمستانی

افسردگی زمستانی، یک بیماری شاعرانه (!) است که با کم شدن نور هوا دامن بعضی ها را می گیرد. اصلا فارغ از همه حرف های روانشناسانه انگار یک ربط عجیبی بین «پاییز» و «اندوه» وجود دارد. یک بار دیگر ترانه های معروف خزانی را توی ذهنتان مرورکنید.

 

اصلا فارغ از همه حرف های روانشناسانه انگار یک ربط عجیبی بین «پاییز» و «اندوه» وجود دارد. یک بار دیگر ترانه های معروف خزانی را توی ذهنتان مرورکنید. از «شد خزان گلشن آشنایی» گرفته که از پاییز به عنوان استعاره استفاده کرده تا «از آن شب سرد پاییز، آهنگ سفر کردی» زنده یاد ایرج بسطامی که در آن پاییز لوکیشن (!) اندوه است و اتفاقا این شب ها به خاطر قرار داشتن در همین لوکیشن همه شبکه های رادیویی فرت و فرت پخشش می کنند و فکر هم نمی کنند که این ترانه چقدر غمگین است. حالا ما بیشتر گیر می دهیم به برگ ریزان طوری پاییز و حال درخت ها و اینها، آن طرف آبی ها بیشتر به «کم نور» بودن پاییز گیر می دهند واین اندوه را با آن «تاریکی» نشان می دهند.

 

«تاریکی» و نبودن نور، همیشه استعاره چیزهای غمناک ترند. سوزان سانتاگ یک جمله معروف دارد که ما آن را کرده ایم عنوان همین صفحه، وقتی از بیماری های رواشناختی می نویسیم: «بیماری، طرف تاریک وجود است». خلاصه اینکه این دفعه می خواهیم درباره ربط «فصل»ها و «حال آدمیزاد» حرف بزنیم به این بهانه که حالا پاییز است و طبق آنچه که در همه متن های معتبر روانپزشکی آمده آن نشانه هایی که به افسردگی زمستان معروف است در پاییز شروع می شود. شواهد این مدعا را هم احتمالا در دور و بری های تان یا با مراجعه به ذهن خودتان دیده اید، ندیده اید؟ خب! خوش به حالتان! ما که بخیل نیستیم. اگر این جور است، این صفحه را به عنوان یک صفحه علمی «دانستنیها» طور بخوانید!

 

به رسم منطقیون معتقدم و البته متاخر. بیایید قبل از اینکه در مورد رابطه افسردگی و فصل پاییز حرف بزنیم، تکلیفمان را با این کلمه «افسردگی» معلوم کنیم. چون که ته تهش افسردگی زمستانی هم یکی از انواع افسردگی است دیگر. از آسمان و با باران های خزانی که یکهویی نیفتاده توی طبقه بندی های روانپزشکی. مخصوصا این روزها ملت فرت و فرت به همدیگر و به خودشان برچسب «دپرس» بودن می زنند. این کلمه «دپ» زدن و «دپرس» بودن که نقل دهان من وشماست، تخلیص شده جوانانه وار همان «دپرسیون» فرانسوی ها و «دپرشن» انگلیسی هاست که دقیقا یعنی «افسردگی» اما آیا ما همین قدر که به خودمان برچسب می زنیم افسرده ایم؟

 

افسردگی چه شکلی است؟

انگلیسی ها یک واژه دارند به عنوان «بلوز» که حتما یک ربطی به آن سبک موسیقی شان هم دارد. این «بلوز» یک درجه از اندوه قبل ا زافسردگی است؛ یعنی آنها به غمگینی های عصر یکشنبه شان که مال ما می شود غمگینی عصر جمعه، نمی گویند دپرشن یا افسردگی. می گویند غمگینی. حالا این تدقیق (!) زبانشناسانه و روانشناسانه برای این بود که بدانید خیلی وقت ها که ما به خودمان برچسب افسردگی می زنیم، در واقع دچار بلوز یا همان اندوه شده ایم. افسردگی یک بیماری روانپزشکی است، نه یک اندوه ساده حتی عمیق.

 

حالا همه اینها را که می گویم، گمان برتان ندارد که افسردگی چیز عجیب و غریبی است که فقط عده خاصی به آن مبتلا می شوند. نه. همانطورکه شاید شما هم شنیده باشید افسردگی «سرماخوردگی» بیماری های روانی است. یعنی به همان نسبت که در بیماری های جسمی ممکن است شما بیشتر به سرماخوردگی مبتلا شوید، در بیماری های روانی هم احتمالا مبتلا شدن به افسردگی از همه بیشتر است. اما وقتی که صحبت از یک نوع خاص از افسردگی یعنی افسردگی فصلی می شود. تعداد مبتلایان کمتر و کمتر می شود.

 

اولین چیزی که شما باید در مورد افسردگی و بیماری های روانی بدانید، این است که وقتی نام یک بیماری، بیماری است که واقعا شما را از کار و زندنگی انداخته باشد. یعنی تاثیر واضحی در روند عادی زندگیتان گذاشته باشد. اگر سر کار می روید، در شغلتان، اگر محصل یا دانشجویید در نمره هایتان، اگر ازدواج کرده اید در رابطه با همسرتان، اگر هنوزمجردیدی در رابطه با خانواده، هم اتاقی یا هم خانه های تان مشکلی پیش می آید. البته اگر هنوز این تاثیر را ندیده اید و مشکلتان در سطح «مشکل» مانده و به «بیماری» نرسیده هم معنایش این نیست که نباید کاری کنید ودست روی دست بگذارید تا «بیماری بالقوه» تان به «بیماری بالفعل» تبدیل شود. یعنی شما هر وقت زودتر برای رفع مشکلتان دست بجنبانید، زودتر از به وجود آمدن بیماری پیشگیری کرده اید.

 

دومین چیزی که در مورد افسردگی باید بدانید این است که باید زمان خاصی شما دچار نشانه های یک بیماری باشید تا بیمار به حساب بیایید. در مورد افسردگی این زمان دو هفته است. البته کمی تصورش هم سخت و اندوهناک است که شما در مدت دو هفته، آن هم تقریبا هر روز و آن هم در بیشتر ساعات روز دچار نشانه های افسردگی باشیدودر اندوه خود غوطه ور باشید اما افسردگی درست ودرمان دقیقا همین شکلی است.

 

سومین چیزی که باید در مورد افسردگی بدانید، این است که افسردگی «شدت» دارد. یعنی یکی در حد اینکه افسردگی چندتا مشکل کوچک در کارش و خانواده اش به وجود بیاورد افسرده می شود، یکی کار و زندگی اش فلج می شود و آن حس مشهور گیر افتادن در بین چند «سگ سیاه» را دارد و یکی که از همه شدیدتر است، می خواهد بزند زندگی خودش را تمام کند. حالا یا فکرش را دارد، یا فکرش را به نقشه تبدیل کرده یا حتی اقدام هم کرده و ناموفق بوده.

 

چهارمین چیزی که در مورد افسردگی باید بدانید، این است که بعضی از افسردگی ها خیلی اتوکشیده و بی هوا می آیند سراغ آدمیزاد و زمان خاصی هم برای جنابشان در نظر نمی گیرند اما بعضی از افسردگی ها وقت خاصی دارند؛ مثلا «ملال پیش قاعدگی» و «افسردگی بعد از زایمان» برای خانم ها و «افسردگی فصلی» برای همه.

 

نشانه های افسردگی زمستانه

خب حالا که به رسم منطقیون از کل به جزء آمدیم و از افسردگی رسیدیم به افسردگی با الگوی خاص و از آنجا هم رسیدیم به افسردگی فصلی، وقت روکردن نشانه های این افسردگی فصلی است. انگلیسی زبان ها به افسردگی فصلی به اختصار می گویند SAD. خود کلمه SAD که اگر با حروف کوچک بنویسیمش یعنی غمگین، بیشتر آدم را غمگین می کند. منطقیون از اتاق فرمان اشاره می کنند که از منطق خودمان خارج نشویم. این افسردگی فصلی، بیشتر در فصل های کم نور سال یعنی پاییز و زمستان خودش را نشان می دهد و چون که پرش در زمستان است و کمش در پاییز به افسردگی زمستانه مشهور شده است وگرنه اگر بخواهد بیخ گلوی ذهنتان را بگیرد، دقیقا همین روزهای پاییز شروعش است، مخصوصا روزهای ابری تر و تاریک تر.

 

1- اندوه: همه انواع افسردگی، یک نشانه مهم و مرکزی دارند؛احساس غمگینی و پوچی در اکثر ساعات روز. همانطور که گفتیم این احساس غمگینی، با آن احساس غمگینی که گاه و بیگاه سراغ همه ما می آید فرق دارد و خیلی شدیدتر است.

 

2- اشتهای زیاد: در خیلی از افسردگی ها اشتهای آدم کم می شود اما در افسردگی زمستانه اشتها زیاد می شود؛ مخصوصا به چیزهای شیرین پر از کربوهیدرات.

 

3- افزایش وزن: وقتی آدم هلف هلف شیرینی می خورد، معلوم است که چاق می شود دیگر.

 

4- احساس خستگی: احساس کوفتگی بی دلیل و بدون کار یدی زیاد هم سراغ افسردگان زمستانی می آید.

 

5- تمایل به خوابیدن: درست مثل موجوداتی که به خواب زمستانی می روند، افسرده های زمستانی هم دلشان نمی خواهد از رختخواب بلند شوند.

 

6- اختلال در تمرکز: افسرده های زمستانی فقط جسم به هم ریخته ای ندارند، آنها نمی توانند ذهنشان را مثل گذشته مرتب کنند و روی موضوعی تمرکز کنند.

 

7- تحریک پذیری عصبی: افسردگان زمستانی زودتر می رنجند وزودتر هم از کوره در می روند.

 

افسردگی زمستانی از کجا می آید؟

قضیه دلیل هایی که متخصصان رشته های مختلف برای افسردگی زمستانی رو می کنند، هم مثل قضیه آن داستان مولاناست که سه نفر به سه زبان مختلف انگور می خواستند و هر سه در واقع یک چیز را طلب می کردند. هم آنهایی که برون را دیده اند و می گویند در عرض های بالای جغرافیایی این افسردگی بیشتر است و خداد به داد مردم کشورهای اسکاندیناوی برسد، هم آنهایی که درون را دیده اند ودست گذاشته اند روییک هورمون بیچاره به نام ملاتونین و هم روانشناس های تکاملی که زمان را دیده اند و ریشه را در سبک زنندگی جدهای ما دیده اند در واقع دارند یک چیز را به زبان های مختلف می گویند. حالا ما مجبوریم اینها را با هم قاطی کنیم و از اول شروع کنیم.

 

روانشناس های تکاملی می گوینداول اول اولش افسردگی زمستانی اصلا افسردگی نبود.ملت آن وقت ها تابستان و بهار کار می کردند ودر فصل های سرد سال استراحت می کردندوتجدید نیرو. به زبان خودشان، آنهایی که در پاییز و زمستان در دل غارها استراحت می کردند، احتمال بقای بیشتری داشتند و بنابراین یک ژن هایی در باقی ماندگان نسل به نسل منتقل شد که بدن را وادار می کرد تا در فصل های کم نور سال به وجود می آید خسته خسته شود ودلش نخواهد از رختخواب بیرون بیاید. این ژن های احمق هم دیگر حالی شان نیست که الان دیگر سبک زندگی ها عوض شده و آدم ها لازم نیست دل به سرما بزنند وبرای زن و بچه بروند شکار کنند و در راه سرما بمیرند. حالا دیگر وسایل گرمایشی هست و شغل های فکری تخصصی و سبک زندگی متفاوت. آنها این را نمی فهمند. آنها دلشان می خواهد وقتی که پاییز و زمستان شد خسته شوند! خلاصه اینکه روانشناس های تکاملی می گویند ما اندوه پاییزی مان را همین قدر احمقانه از اجدادمان به ارث برده ایم.

 

از اینجای داستان به بعد را عصب شناس ها ادامه می دهند. آنها می گویند یک هورمون به نام ملاتونین وجود دارد که به کم شدن نور حساس است. این هورمون وقتی ترشح می شودکه نور کم می شود و وظیفه اش این است که ما را خسته و خواب آلود کند. اصلا برای همین است که ما در تاریکی بهتر خوابمان می برد. حالا این هورمون بلانسبت احمق، وقتی که پاییز و زمستان می شود و ما در روزهای کوتاه، قدم به خیابان های کم نور ابری می گذاریم هی ترشح می شود و هی ما را خسته می کند. اختلاف ترشح ملاتونین در تابستان و زمستان در خانم ها بیشتر از آقایان است و برای همین خانم ها بیشتر به افسردگی زمستانی مبتلا می شوند. آن هم خانم های جوان 20 تا 30 ساله که خواننده های اصلی همشهری جوانند.

 

این وسط یک خرده روایت هم وجود دارد که احتمالا هواشناسان آن را داد می زنند که این اتفاق در عرض های بالای جغرافیایی بیشتر می افتد؛ یعنی هر چه که شما به قطب شمال بیشتر نزدیک باشید و نور زندگیتان کمتر باشد، بیشتر احتمال دارد که به افسردگی زمستانی مبتلا شوید. ترجمه ایرانی اش این می شود که بروبچز مناطق کوهستانی ایران بیشتر حواسشان به خودشان باشد.

 

تاریکی را بکش!

قبل از هر چیز خدمتتان عرض شود که شما فکر نکنید اگر در زمستان یا پاییز مبتلا به افسردگی شدید، حتما افسردگی زمستانی دارید و به آب و هوا ربط دارد و اینها. نه، ممکن است شما همان افسردگی اتوکشیده را گرفته باشید و باید تشریف ببرید پیش روانشناس و ریشه هایش را دربیاورید و درمانش کنید. البته برای افسردگی زمستانی هم بهترین راه مراجعه به متخصص است و درمان تحت نظر. این طرف آب را بعید میدانم اما آن طرف آب یک روش دقیق وجود دارد به نام «نوردرمانی» که ملت افسرده را در یک ساعات دقیق می نشانند روبروی یکسری منابع نوری با شدت دقیق و این را چندین روز تکرار می کنند تا ملت حالشان خوب شود. حالا که این روش در ایران به احتمال زیاد نیست شما خودتان «خود نور درمانی» کنید، چطوری؟

 

1- پرده ها را بکشید

همان روزهای انگشت شماری که اول صبح بیدار می شوید، اولین کاری که می کنید این باشد که پرده را بکشید تا همان نور کم رمق بیرون هم بیاید داخل و فضای خانه را عوض کند. هر چه نور خانه تان بیشتر باشد، شما کمتر افسرده می شوید. گاهی هم بی خیال قبض برق شوید و لااقل صبح ها و غروب ها نور خانه را بیشتر کنید. مطمئن باشید پولش با سر حال بودنتان و بیشتر کار کردنتان جبران می شود.

 

2- بزنید بیرون

به هر حال در روزهای پاییز و زمستان نور بیرون در روز بیشتر از نور داخل خانه است. پس لطفا از خانه بزنید بیرون و زیر آفتاب زمستانی که پشت ابرها قایم شده و به زورخودش را به شما می رساند قدم بزنید.

 

3- سفر کنید

خوبی اش این است که ما در یک کشور نیمه بیابانی زندگی می کنیم و حتی در زمستان تا دلتان بخواهد در مناطق کویری و جنوب کشورمان آفتاب پهن است روی زمین. مسافرت پاییزه و زمستانه را بگذارید توی برنامه تان و اگر در شهرهای کم نورزمستانی زندگی می کنید حتما مقصدتان جنوب یا کویر باشد. البته قبلش آب و هوا را یک چک بکنیدتا باهوای ابری قشم روبرو نشوید!

دلایل و درمان سرگیجه

اگر در زمان ایستادن احساس سبکی سر دارید، موقعیت خود را تغییر دهید. مقدار زیادی مایعات بنوشید تا از کم آبی بدن جلوگیری کنید. کم آبی احساس سبکی سر را تشدید می کند.
سرگیجه اصطلاحی برای توصیف احساس غش یا سبکی سر تا احساس ضعف و ناپایدار بودن است. سرگیجه ای که سبب شود احساس کنید که شما یا محیط اطرافتان می چرخد یا در حال حرکت است را سرگیجه دورانی (Vertigo) گویند.

سرگیجه یکی از شایع ترین علل مراجعه افراد بزرگسال به پزشک است. اگرچه سرگیجه مکرر یا مداوم می تواند شما را از کار کردن باز دارد اما سرگیجه به ندرت نشان دهنده یک بیماری جدی و تهدید کننده حیات است. درمان سرگیجه به علت و علائم شما بستگی دارد اما معمولاً موثر است.
 
نشانه ها

سرگیجه معمولاً می تواند به طور خاص به صورت یکی از احساسات زیر بیان شود:

•    احساس کاذب حرکت یا چرخش (Vertigo یا سرگیجه دورانی)
•    سبکی سر یا احساس غش
•    از دست دادن تعادل یا عدم تعادل
•    سایر احساسات مانند شناور بودن یا سنگینی سر

تعدادی از بیماری های زمینه ای می توانند سبب بروز این مشکلات شوند. برخی از این بیماری ها سبب بروز اختلال در سیگنال هایی می شوند که توسط مغز از یک یا تعداد بیشتری از سیستم های حسی دریافت می شوند:

•    چشم ها، که به شما کمک می کند تا محل قرارگیری بدن در فضا و چگونگی حرکت آن را تعیین کنید.
•    اعصاب حسی، که پیام هایی را درباره حرکات و حالات بدن به مغز می فرستند.
•    گوش داخلی، که دارای حسگرهایی است که به تشخیص ثقل و حرکت عقب و  جلو کمک می کند.
 
علت

محرک های خاص، مانند فعالیت ها یا موقعیت های خاص ممکن است سرنخ هایی برای تشخیص علت زمینه ای سرگیجه فراهم کنند. طول مدت سرگیجه و هرنوع علائم دیگری که شما احساس می کنید می تواند در تشخیص علت دقیق کمک کننده باشد.

سرگیجه دورانی (Vertigo)    


سرگیجه دورانی معمولاً نتیجه یک تغییر ناگهانی یا موقتی است که در فعالیت ساختارهای تعادل در گوش داخلی (سیستم دهلیزی) یا در اتصالات ساختارهای تعادل در مغز روی می دهد. این اتصالات حرکت و تغییرات در وضعیت سر را حس می‌کنند. بلند شدن از حالت نشسته یا حرکت سبب بدتر شدن این حالت می‌شود. برخی اوقات سرگیجه دورانی آنچنان شدید است که سبب بروز تهوع، استفراغ و عدم تعادل می‌شود. اما، این مشکل به مدت طولانی ادامه نمی یابد. طی مدت چند هفته بدن معمولاً نسبت به آنچه سبب بروز سرگیجه بوده است، سازگار می شود.    

علل سرگیجه دورانی عبارتند از:    


•    سرگیجه وضعیتی خوش خیم حمله ای (BPPV). BPPV  سبب بروز سرگیجه دورانی شدید و کوتاه مدت، بلافاصله به دنبال تغییر وضعیت سر شده و اغلب زمانی روی می دهد که شما در بستر می‌چرخید یا صبح از خواب بلند می‌شوید. BPPV  شایع ترین علت سرگیجه دورانی می باشد.   
 
•    التهاب گوش داخلی. علائم و نشانه‌های التهاب گوش داخلی(التهاب حاد عصب دهلیزی) شامل شروع ناگهانی سرگیجه دورانی به صورت مداوم و شدید که ممکن است چند روز طول کشیده و همراه تهوع، استفراغ و عدم تعادل باشد. این علائم ممکن است شدید بوده و منجر شود شما در بستر بمانید. زمانی که این علائم با از دست دادن ناگهانی شنوایی همراه باشد، این حالت را التهاب لابیرنت می‌نامند. خوشبختانه، التهاب عصب دهلیزی عموماً فروکش کرده و به خودی خود از بین می‌رود.  
  
•    بیماری منییر (Meniere’s disease). در این بیماری مایع بسیار زیادی در گوش داخلی جمع می‌شود. این بیماری با حمله‌های ناگهانی سرگیجه دورانی مشخص می‌شود که تا چند ساعت طول کشیده و با کاهش شنوایی، صدای زنگ در گوش و احساس پری در گوش مبتلا همراه است.    

•    میگرن وستیبولار (Vestibular migraine). میگرن بیشتر از یک بیماری سردرد است. همانطور که برخی افراد همراه با میگرن aura(شامل اختلالات بینایی، تاری دید و یا دیدن نوارهای ضربان دار و چشمک زن و یا خطوط زیگزاگی) را تجربه می کنند، سایر بیماران ممکن است سرگیجه دورانی یا سایر انواع سرگیجه را حتی زمانی که سردرد شدید ندارند، تجربه کنند. سرگیجه دورانی ممکن است چند ساعت یا چند روز طول کشیده و ممکن است با سردرد و همچنین حساسیت به نور و صدا مرتبط باشد.

•    نوروم‌آکوستیک. نوروم آکوستیک یک تومور خوش خیم است که بر روی عصب دهلیزی به وجود می‌آید. این عصب رابط گوش داخلی با مغز شما است. علائم نوروم آکوستیک معمولاً شامل از بین رفتن تدریجی شنوایی و وزوز گوش در یک طرف است که با سرگیجه و عدم تعادل همراه می ‌باشد.   
 
•    سایر علل. به ندرت ممکن ‌است سرگیجه دورانی، نشانه‌ یک مشکل عصبی جدی مانند سکته مغزی، خونریزی مغزی یا مولتیپل اسکلروز(ام اس) باشد. در این موارد، معمولاً سایر علائم عصبی مانند دوبینی، اختلال تکلم، ضعف یا کرختی صورت، عدم هماهنگی اندام ها یا مشکلات شدید تعادل نیز وجود دارد.  

احساس غش     


سرگیجه ممکن است سبب احساس غش و سبکی سر بدون از دست دادن هوشیاری شود. برخی اوقات تهوع، پوست رنگ پریده با احساس غش همراه است. علل این نوع سرگیجه عبارتند از:    

•    کاهش فشارخون (هیپوتانسیون ارتوستاتیک). کاهش قابل توجه فشارخون سیستولی(عدد بالایی فشارخون) ممکن است منجر به بروز سبکی سر یا احساس غش شود. این حالت ممکن است به علت نشستن یا ایستادن بسیار سریع به وجود آید.    

•    برون ده ناکافی خون از قلب. برخی شرایط خاص مانند بیماری های مختلف عضله قلب (کاردیومیوپاتی)، ریتم غیرطبیعی قلب (آریتمی) یا کاهش حجم خون ممکن است سبب جریان یافتن ناکافی خون از قلب شود.

از دست دادن تعادل (عدم تعادل)


عدم تعادل به معنای از دست دادن تعادل یا احساس بی‌ثباتی به هنگام راه رفتن است. علل این حالت عبارت است از:     

•    مشکلات گوش داخلی (دهلیزی). ناهنجاری‌های گوش داخلی ممکن است سبب شود ضمن راه رفتن به ویژه در تاریکی احساس بی ثباتی ایجاد شود.    

•    اختلالات حسی. ضعف بینایی و آسیب عصبی در پاها (نوروپاتی محیطی) در سالمندان شایع است و منجر به اختلال در حفظ تعادل می شود.    

•    مشکلات مفصلی و عضلانی. ضعف عضلانی و استئوآرتریت(نوعی آرتریت که مفاصل را گرفتار می‌کند) اگر مفاصلی را گرفتار کند که وزن بدن را تحمل می‌کنند، ممکن ‌است در از دست دادن تعادل مؤثر باشد.

•    بیماری‌های عصبی.  اختلالات عصبی مختلف ممکن است سبب از بین رفتن تدریجی تعادل شوند، از جمله بیماری پارکینسون و آتاکسی مخچه ای.    

•    داروها. از دست رفتن تعادل ممکن است عارضه‌ جانبی بعضی از داروها از جمله داروهای ضد‌تشنج، آرام بخش‌ها و مسکن‌ها باشد.

سایر احساسات مرتبط با سرگیجه مانند شناور بودن، شنا کردن یا سنگینی سر

برخی علل این نوع احساسات عبارتند از:


•    داروها. داروهای کاهنده فشارخون اگر فشارخون را بیش از حد کاهش دهند، ممکن است سبب غش شوند. داروهای دیگری نیز ممکن است سبب احساس سرگیجه شوند که بعد از قطع مصرف دارو، مشکل برطرف می گردد.

•    اختلالات گوش داخلی. برخی اختلالات گوش داخلی می توانند سبب سرگیجه های مداومی شوند که حالت دورانی ندارند.

•    اختلالات اضطرابی. اختلالات اضطرابی مانند حملات پانیک(هراس) و ترس از ترک خانه یا بودن در مکان های بزرگ و فضاهای باز ممکن است سبب سرگیجه شوند. گاهی اوقات اختلال دهلیزی ممکن است سبب بروز علائم شود اما اضطراب سبب می شود که حتی بعد از رفع مشکل گوش داخلی سرگیجه همچنان ادامه یابد.

•    سطوح پایین آهن (کم خونی). درصورتیکه به کم خونی مبتلا باشید سایر علائمی که ممکن است همراه با سرگیجه روی دهد شامل خستگی، ضعف و پوست رنگ پریده است.

•    قندخون پایین (هیپوگلایسمی). این وضعیت به طور کلی در افراد مبتلا به دیابت که انسولین تزریق می کنند روی می دهد. سرگیجه ممکن است با تعریق و گیجی همراه باشد.

•    عفونت گوش. گاهی اوقات، عفونت گوش می تواند سبب سرگیجه شود. این نوع سرگیجه با درمان عفونت برطرف می شود.

•    گرما و کم آبی. اگر شما در آب و هوای گرم فعالیت کنید یا به اندازه کافی آب ننوشید، ممکن است احساس سرگیجه داشته باشید. این امر به ویژه زمانی مشاهده می شود که شما داروهای قلبی خاصی را دریافت نمایید. استراحت در یک مکان خنک و نوشیدن آب یا یک نوشیدنی ورزشی به برطرف شدن سرگیجه کمک می کند.

•    سرگیجه مزمن ذهنی یا درونی. این حالت یک سندرم بالینی است که توسط سرگیجه مداوم غیراختصاصی که علت پزشکی آشکار ندارد، مشخص می شود. سرگیجه مزمن ذهنی با افزایش حساسیت به حرکت در ارتباط است.

عوامل خطر

عواملی که ممکن است خطر سرگیجه را افزایش دهند، عبارتند از:

•    سن. افراد مسن تر از 65 سال بیشتر در معرض ابتلا به بیماری هایی هستند که سبب سرگیجه می شوند. همچنین احتمال دریافت داروهایی که سبب سرگیجه می شوند نیز در این افراد بیشتر است.

•    دریافت برخی داروها. برخی داروها مانند داروهای کاهنده فشارخون، داروهای ضد تشنج، مسکن ها  و آرامبخش ها ممکن است سبب سرگیجه شوند.

•    اگر شما در گذشته سرگیجه داشته اید، احتمال ابتلای شما به سرگیجه در آینده بیشتر است.
 
عوارض

سرگیجه می تواند خطر سقوط و جراحت را افزایش دهد. سرگیجه در زمان رانندگی یا کار با ماشین آلات سنگین احتمال تصادف را افزایش می دهد.

آمادگی برای ویزیت پزشک

پزشک خانوادگی شما یا پزشک عمومی احتمالاً قادر به تشخیص و درمان علت سرگیجه شما است. با این حال، در برخی موارد ممکن است شما به متخصص گوش، حلق و بینی(ENT) یا متخصص مغز و اعصاب ارجاع داده شوید.

از آنجاکه زمان ملاقات با پزشک کوتاه است، بهتر است که برای این ملاقات آماده باشید. در اینجا اطلاعاتی وجود دارد که به شما در آماده شدن برای ملاقات با پزشک کمک می کند.

اقداماتی که شما می توانید انجام دهید:


•    قبل از ملاقات با پزشک از هرگونه محدودیت مطلع شوید. در صورت نیاز به انجام آزمایش ممکن است پزشک در مورد مصرف داروها در شب قبل از آزمایش و رژیم غذایی در روز آزمایش دستورالعمل خاصی به شما دهد.

•    حالات خود را در زمان سرگیجه به خوبی توصیف کنید. آیا احساس می کنید که اتاق می چرخد یا شما در اتاق می چرخید؟ آیا احساس می کنید که ممکن است بیهوش شوید؟ توصیفات شما از این علائم به تشخیص بیماری توسط پزشک کمک می کند.

•    هر نوع بیماری و علائم خود را حتی اگر بی ارتباط به سرگیجه شما به نظر می رسد، یادداشت کنید. به عنوان مثال، اگر اخیراً احساس افسردگی یا اضطراب می کنید، به پزشک اطلاع دهید.

•    اطلاعات شخصی مهم مانند هر گونه استرس یا تغییراتی که اخیراً در زندگی شما روی داده است را یادداشت کنید.

•    لیستی از تمام داروها، ویتامین ها یا مکمل هایی که دریافت می کنید، تهیه کنید.

•    سوالات خود را بنویسید. زمان ملاقات با پزشک محدود است بنابراین تهیه یک لیست از سوالات به شما در استفاده از زمان کمک می کند. در مورد سرگیجه برخی سوالات اساسی که می توانید از پزشک بپرسید، عبارتند از:

•    علت احتمالی علائم من چیست؟
•    آیا علل دیگری برای علائم من وجود دارد؟
•    نیاز به انجام چه نوع آزمایشاتی دارم؟
•    این مشکل موقتی است یا طولانی مدت؟
•    آیا این امکان وجود دارد که علائم من بدون درمان برطرف شوند؟
•    چه گزینه های درمانی ممکن است کمک کننده باشند؟
•    من به بیماری های دیگری نیز مبتلا هستم. چگونه می توانم این شرایط را مدیریت کنم؟
•    چه محدودیت هایی را باید رعایت کنم؟ به عنوان مثال، آیا می توانم رانندگی کنم؟
•    آیا من باید به یک پزشک متخصص مراجعه کنم؟
•    آیا جایگزینی برای داروهای تجویزی شما وجود دارد؟
•    آیا بروشور یا مطالب چاپ شده ای وجود دارد که من بتوانم با خود به خانه ببرم؟ چه وب سایت هایی را پیشنهاد می کنید؟

چه انتظاری از پزشک دارید؟


به احتمال زیاد پزشک سوالاتی در مورد سرگیجه از شما خواهد پرسید. سوالاتی که ممکن است پزشک بپرسد، عبارتند از:

•    آیا سرگیجه شما مداوم است یا به صورت دوره ای روی می دهد؟
•    اگر سرگیجه شما به صورت دوره ای بروز می کند، هر دوره چه مدت طول می کشد؟
•    چه چیز سبب شروع سرگیجه می شود؟
•    در زمان سرگیجه احساس می کنید اتاق می چرخد یا احساس می کنید حرکت می کنید؟
•    در زمان سرگیجه احساس غش یا سبکی سر دارید؟
•    آیا سرگیجه سبب از دست دادن تعادل شما می شود؟
•    آیا علائم شما با شنیدن صدای زنگ یا احساس پری در گوش (وزوز گوش) یا اختلال شنوایی همراه است؟
•    آیا به تاری دید مبتلا شده اید؟
•    آیا با حرکت دادن سر، سرگیجه شما بدتر می شود؟
•    چه داروها، ویتامین ها یا مکمل هایی استفاده می کنید؟

پزشک با توجه به نوع سرگیجه شما، بررسی سابقه پزشکی و داروهای مصرفی، انجام آزمایشات فیزیکی و دستور انجام آزمایشات بیشتر علت سرگیجه شما را مشخص می کند.

در این زمان شما چه کاری می توانید انجام دهید؟

اگر در زمان ایستادن احساس سبکی سر دارید، موقعیت خود را تغییر دهید. مقدار زیادی مایعات بنوشید تا از کم آبی بدن جلوگیری کنید. کم آبی احساس سبکی سر را تشدید می کند.

اگر شما در زمان رانندگی سرگیجه دارید، از دوستان، خانواده یا همکارانتان کمک بگیرید یا از حمل و نقل عمومی استفاده کنید.
 
چه زمانی به پزشک مراجعه کنیم؟

در صورت تجربه‌ هر نوع سرگیجه غیرقابل توجیه، عودکننده یا شدید به پزشک مراجعه کنید.
در صورت تجربه‌ سرگیجه شدید یا Vertigo همراه با هریک از حالات زیر به درمانگاه اورژانس مراجعه کنید:

•    صدمه‌ شدید سر
•     سردرد جدید، متفاوت یا شدید
•    تب بالاتر از ۳۸.۳ درجه
•    سفت شدن شدید گردن
•    تاری دید
•    از دست دادن ناگهانی شنوایی
•    اختلال در تکلم
•    ضعف دست یا پا
•     از دست دادن هوشیاری
•    سقوط یا دشواری در راه رفتن
•    درد ‌قفسه‌ ‌‌سینه یا تندی یا کندی سرعت تپش قلب
 
آزمایش های تشخیصی


آزمایشاتی که ممکن است پزشک برای تشخیص بیماری انجام دهد، عبارتند از:

•    آزمایش حرکت چشم: پزشک ممکن است زمانی که شما به یک شیء متحرک نگاه می کنید، چشم شما را مورد بررسی قرار دهد. همچنین ممکن هنگامی که آب سرد و گرم در زمان های مختلف در داخل کانال گوش شما قرار دارد، حرکات چشم شما مورد ارزیابی قرار گیرد.

•    آزمایش: با این آزمایش مشخص می شود که کدام نواحی از سیستم تعادلی شما مختل شده است.

•    آزمایش: در طی این آزمایش شما بر روی یک صندلی که توسط کامپیوتر کنترل می شود نشسته و به آرامی به صورت دایره وار حرکت می کنید. در سرعت های بالاتر، این صندلی به جلو و عقب حرکت می کند.

در برخی موارد، نیاز به انجام MRI است. در این روش تصاویری متقاطع از سر و بدن شما گرفته می شود. پزشک از این تصاویر برای شناسایی و تشخیص طیف گسترده ای از اختلالات استفاده می کند. MRI برای شناسایی اختلالات مرتبط با مغز که ممکن است سبب بروز سرگیجه دورانی شوند مانند به کار می رود.

حتی اگر علتی برای سرگیجه شما یافت نشود یا اگر سرگیجه مداوم باشد، تجویز دارو و سایر درمان ها ممکن است در کنترل علائم شما موثر باشند.
 
درمان دارویی


•     BPPV. درمان BPPV یک روش ساده است که طی آن پزشک مانورهایی برای طرز قرار گرفتن سر انجام می دهد. این روش معمولاً بعد از یک یا دو بار درمان موثر است.

•    بیماری های گوش داخلی. ورزش هایی وجود دارد که شما از یک متخصص کاردرمانی فرا گرفته و در منزل انجام می دهید. به منظور درمان سریع تهوع و سرگیجه ممکن است پزشک داروهایی مانند meclizine یا diazepam را برای شما تجویز کند یا مصرف dimenhydrinate را توصیه نماید که یک داروی بدون نسخه است. مصرف کوتاه مدت کورتیکواستروئیدها نیز ممکن است در بهبود عملکرد دهلیز موثر باشد.

•    بیماری منییر. درمان بیماری منییر شامل کاهش احتباس آب در بدن از طریق مصرف داروهای مدر(دیورتیک) و پیروی از یک رژیم غذایی با مقدار نمک کم می باشد. ممکن است جراحی نیز توصیه شود.

•    میگرن وستیبولار. به منظور مقابله با سرگیجه دورانی که مرتبط با میگرن وستیبولار است، پزشک احتمالاً تلاش می کند عواملی را که سبب شروع حملات شما می شوند، تعیین کرده و به رژیم غذایی، استرس، خواب و ورزش توجه کند. برخی داروها ممکن است در پیشگیری از میگرن وستیبولار موثر باشند یا به رفع تهوع و استفراغ کمک کنند. همچنین ممکن است به منظور کاهش حساسیت سیستم تعادلی شما نسبت به حرکت کردن ورزش های خاصی به شما آموزش داده شود.

•    اختلالات اضطرابی. پزشک ممکن است به منظور مقابله با اضطراب و مدیریت سرگیجه مصرف دارو و روان درمانی را به تنهایی یا همراه با هم توصیه نماید.
 
تغییر شیوه زندگی


در صورت ابتلاء به سرگیجه، به نکات زیر توجه کنید:

•    سرگیجه ممکن است سبب از دست دادن تعادل شود که خطر سقوط و جراحت جدی را به دنبال دارد.
•    از حرکت کردن به صورت ناگهانی بپرهیزید.
•    به آرامی بلند شوید.
•    زمانی که احساس سرگیجه دارید فوراً بنشینید یا دراز بکشید.
•    اگر سرگیجه های مکرر دارید از رانندگی یا کار با ماشین آلات سنگین خودداری کنید.
•    اگر شب از رختخواب بیرون می آیید، از روشنایی مناسب در پله ها و محلی که راه می روید، استفاده کنید.
•    در صورت لزوم با استفاده از عصا راه بروید.
•    از مصرف کافئین، الکل و تنباکو بپرهیزید. مصرف بیش از حد این مواد سبب تشدید علائم شما می شود.