آشنایی با بیماریهای روحی و جسمی و نحوه درمان

معرفی کامل و عوامل ایجاد کننده و روشهای جدید درمان

آشنایی با بیماریهای روحی و جسمی و نحوه درمان

معرفی کامل و عوامل ایجاد کننده و روشهای جدید درمان

آیا افراد چپ دست متمایز هستند؟


 افراد چپ دست چه کسانی هستند و چه رفتارهایی دارند شخصیت و ویژگی های این افراد به چه صورت است آن ها چه نوع مهارت هایی دارند می خواهیم برتری چپ دست ها را نسبت به راست دست ها تشخیص دهیم

 برتری یک دست یا چپ‌دست یا راست‌دست بودن فرد نشان‌دهنده تسلط نیمکره چپ یا راست مغز است. در میان افراد چپ‌دست نیمکره راست و در میان افراد راست‌دست نیمکره چپ مغز غالب است.

 به‌طورکلی، می‌توان مردم جهان را ازنظر برتری دست به چهار نوع چپ برتر، راست برتر، دو سو توان و دست برتر مخلوط تقسیم کرد. اکثر مردم جهان راست‌دست هستند و تنها ۱۰درصد مردم جهان را چپ‌دست‌ها تشکیل می‌دهند. افراد دست برتر مخلوط برای بعضی از کارها از دست‌راست و برای بعضی دیگر از دست‌چپ استفاده می‌کنند. افراد دو سو توان می‌توانند با هر دو دست خود هر وظیفه‌ای را انجام دهند. البته این را باید گفت که دو سو توان شدن مستلزم تمرین و راهنمایی از سوی دیگران است.

اکثر مردم جهان راست‌دست هستند و به این معناست که نیمکره چپ آنها غالب‌تر از نیمکره راست است. در میان افراد راست‌دست زبان به‌وسیله نیمکره چپ کنترل می‌شود. صحبت کردن و کارهای دستی مستلزم مهارت‌های حرکتی ظریفی است که معمولا توسط نیمکره غالب‌تر کنترل می‌شود. بر اساس این نظریه، می‌توان فرض کرد که تقسیم‌کار مغز در افراد چپ‌دست برعکس است.

پردازش کلامی در نیمکره چپ رخ می‌دهد و پردازش بصری- فضایی در نیمکره راست انجام می‌گیرد. علاوه بر این، افراد راست‌دست از تقسیم‌کار سازمان‌یافته‌ای برخوردار هستند. افراد چپ‌دست یک سیستم مغزی ناهمگون دارند که در آن ممکن است از هر دو نیمکره برای پردازش کلامی استفاده شود.

اینکه چه عواملی باعث برتری دست در افراد می‌شود هنوز یک راز باقی‌مانده است و تنها چند نظریه در مورد علت برتری دست در افراد مطرح است.

عوامل ژنتیکی: اگرچه برتری دست می‌تواند نشان‌دهنده یک الگوی ارثی پیچیده باشد، اما اسنادی وجود دارند که نشان می‌دهد در صورت
چپ‌دست بودن پدر و مادر احتمال چپ‌دست شدن فرزند آنها ۲۶ درصد است. باوجوداین، شناسایی یک ژن یا دسته‌ای از ژن‌ها که دربرتری دست موثر هستند عملی امکان‌ناپذیر بوده است.

عدم تقارن دهلیزی در دوره قبل از تولد: حالت جنین در سه‌ماهه سوم بارداری و حالت تولد کودک روی برتری دست تاثیر می‌گذارند.

در تاریخ گزارش‌هایی مبنی بر چپ‌دست بودن بعضی از افراد وجود دارد که نشان می‌دهند این افراد مورد تبعیض و حتی خشونت قرارگرفته‌اند و از چپ‌دست بودن خود خجالت می‌کشیدند، اما یافته‌های اخیر نشان‌دهنده این است که چپ‌دست‌ها در مقایسه با راست‌دست‌ها مزایایی دارند. بعضی از این مزایای جالب شامل موارد زیر است:

باهوش‌تر بودن: چپ‌دست‌ها به‌طور نامتناسبی بخش عظیمی از جمعیت باهوش‌های جهان را تشکیل می‌دهند. یک نظریه احتمالی در مورد این حقیقت این است که استفاده از هر دو نیمکره به آنها کمک می‌کنند تا حجم عظیمی از اطلاعات را پردازش کنند. نیمکره چپ مغز سبک تفکر کلامی و تحلیلی را پردازش می‌کند و نیمکره راست مغز با سبک تفکر خلاق و کل‌نگرانه در ارتباط است.

توانایی دید بهتر در آب: نتایج بسیاری از تحقیقات به این حقیقت اشاره‌کرده‌اند، اما دلیل این رابطه هنوز مشخص نیست. یکی از دلایل این حقیقت این می‌تواند باشد که چپ‌دست‌ها تمایل دارند اطلاعات را بر اساس داده‌های بصری پردازش کنند.

توانایی بهتر در انجام هم‌زمان چندوظیفه: ظاهرا در افراد چپ‌دست مکالمه‌های میان نیمکره‌های راست و چپ سریع‌تر پردازش می‌شود و تحقیقات نشان داده‌اند که افزایش این توانایی با افزایش برتری دست‌چپ در ارتباط است. افراد چپ‌دست قادرند به‌آسانی به سیلی از اطلاعات عظیم و سازمان نیافته بپردازند.

حافظه بهتر: اکثر چپ‌دست‌ها حافظه بهتری دارند و قادرند تاریخ دقیق رویدادها و گاهی از اوقات کلمات یک مکالمه را به‌طور دقیق به یادآورند. حافظه بهتر در افراد چپ‌دستی مشاهده‌شده است که در خانواده آنها نیز چپ‌دست‌های زیادی وجود داشتند.

مهارت بهتر در بازی‌های ویدئویی: واکنش‌های سریع، چابکی و مهارت‌های حرکتی ظریف این امکان را به چپ‌دست‌ها می‌دهد تا مهارت بهتری در بازی‌های ویدئویی داشته باشند.

توانایی بهتر در ورزش‌های تعاملی: اکثر بازیکنان راست‌دست با همتاهای راست‌دست خود تمرین می‌کنند، چون وقتی‌که با چپ‌دست‌ها مواجه می‌شوند احساس آمادگی نمی‌کنند. چپ‌دست بودن یک ویژگی سودمند برای بازیکنان است، چون می‌توانند به‌آسانی بر بازیکنان راست‌دست و چپ‌دست غلبه کنند.

خوب بودن در هنر: ازآنجایی‌که افراد چپ‌دست علاقه و تمایل بیشتری به اطلاعات بصری دارند، درنتیجه این افراد هنردوست‌تر و خلاق‌تر هستند.

یادگیری آسان‌تر در رانندگی: آز آنجایی که چپ‌دست‌ها قادر به انجام هم‌زمان چندوظیفه هستند، بنابراین عوض کردن دنده، چرخاندن فرمان و استفاده از ترمزها به‌طور هم‌زمان برای آنها کار آسانی است. یک نظرسنجی انجام‌گرفته در یکی از آموزشگاه‌های رانندگی نشان داد که ۵۷ درصد چپ‌دست‌ها بار اول در آزمون رانندگی قبول شدند، درحالی‌که تنها ۴۷ درصد راست‌دست‌ها بار اول در آزمون رانندگی قبول شدند.

بهبودی سریع‌تر پس از سکته مغزی: چپ‌دست‌ها از هر دو نیمکره خود استفاده می‌کنند و به همین دلیل است که چپ‌دست‌ها پس از سکته مغزی سریع‌تر از راست‌دست‌های سکته کرده بهبود می‌یابند. اغلب چپ‌دست‌ها می‌توانند از دست غیرغالب خود استفاده کنند و این نیز یکی از دلایل بهبود سریع است.

درآمد بیشتر: تحقیقات نشان داده‌اند که مردهای چپ‌دست در مقایسه با همتاهای راست‌دست خود ۱۳درصد درآمد بیشتری داشتند، اما زن‌های چپ‌دست در مقایسه با همتاهای راست‌دست خود ۵ درصد درآمد کمتر داشتند.

باوجوداین، افراد چپ‌دست ضعف‌هایی هم دارند که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:
نگرانی چپ‌دست‌ها برای مرتکب شدن اشتباه بیشتر است و نسبت به نقد حساس‌تر هستند و به‌آسانی دستپاچه می‌شوند. شاید این ویژگی به این دلیل باشد که آنها اقلیتی در میان جامعه راست‌دست‌ها هستند.

سریع خشمگین می‌شوند. بعضی از تحقیق‌ها نشان داده‌اند که چپ‌دست‌ها در پردازش هیجان‌ها به‌وسیله نیمکره راست و چپ مغز خود دچار عدم تعادل می‌شوند.

احتمال خطر اختلال‌های روانی مانند اسکیزوفرنی، خوانش‌پریشی یا اختلال‌های بیش‌فعالی در چپ‌دست‌ها بیشتر است.

 

فکر و مغز : نحوه کار آنها


از لحاظ جسمانی مغز یک دستگاه الکترو شیمیایی است که به طور ثابت اطلاعات را از منابع وسیع کسب و نشر می دهد . مغز هر چیزی را که در بدن جریان دارد ارزیابی می کند . مشکلات و تجربه ها با قسمت آگاه فکر ارتباط می یابد . وقتی که اهمیت آنها از جانب روند های انتخابی نیمه آگاه بررسی می شوند، آن انواع صافیهای ارزشمندی از اطلاعات است که بطور ثابت به وسیله عضو های حسی دریافت می شود. تمام این داده ها در قسمت تجربه روشن ارزیابی و تفسیر می شود ، آنچه که ما در واقع دریافت می کنیم یک تجربه قابل اداره است که فکر آن را خلق می کند .

این دستگاه بسیار پیچیده با تاثیر تنظیم کننده شیمیایی از نظر روحی متاثر می شود ؛ هر بخش از زندگی ما با توجه به فرد و جامعه عملی و تئوری است که سایر قسمتها را متاثر خواهد کرد . وقتی قسمتی از دستگاه تغییر کند ، روی سایر قسمتها تاثیر خواهد کرد بنابراین یک تغییر در بیو شیمیایی مغز می توان بر روی روش اثر گذارد و بالعکس و یک تغییر در الگو های فکری می تواند تاثیر های هورمونی را تغییر دهد یا بلعکس. وسعت تبلور یا تغییر ناخواسته زیاد می شود فیلسوفان، دانشمندان ، متصوفه ، شفاع دهندگان ، نویسندگان و موسیقی دانها هنوز شیفته نیروی باقوه ما برای محدودیتهای بی انتها و نا شتناخته آن هستند .
فکر به یکپارچگی و ثبات سطح بالایی نیاز دارد ؛ دستگاه باور های ما ، عملیات و تجربه ها باید کاملاً با عمل همسنگ باشند تا به طور کامل نتیجه منطقی را به دست آورند . در بعضی از حالتهای شخصیت ، تجربه ای لازم است تا بتواند از طریق مشاهدات ، پندار های بیهوده و الگوهای وحشت آور معمول جامعه را تشخیص دهد . بعضی اوقات بحران دائمی ، فشار ناراحت کننده ای را به وجود می آورد ، برای مثال یک شخص که با شکستهای پیاپی رو به روست ممکن است که احساس حقارت به او دست دهد ، حتی اگر شکست در نتیجه بد شانسی باشد ، نه از اشتباه شخصی ،؛ این دغدغه خاطر همان پیامد بحران دائمی است .
حالت ، فکر ، رفتار ، زیست شیمی با وضعیت متغیر های محیطی تطابق می یابند . در سطح زیست شیمی فعالیت کاری اعصاب ارتباط دارد که مغز به وجود آورنده آنست . این کار از طریق آزاد سازی مواد شیمیایی مخصوصی در پایانه های عصبی انجام می گیرد که انگیزه های الکتریکی را در اتصالهای عصبی بر قرار می کند . موجودیت این مواد شیمیایی ( انتقال دهندگان عصبی) با توجه به آنچه که با انگیزه های گذاری دستگاه مربوطه است ، نقش مهمی در تعیین آسودگی بازی می کند . برای مثال ، دستگاه خواب در ما تابع موادی است که سروتونین نام دارد . اگر سطح سروتونین به وسیله رژیم غذایی یا دارو ها بالا رور ما احساس خواب می کنیم . در صورتی که تا حدی پایین باشد ، به طوری که فرد دچار افسردگی شود با مشکلاتی در مورد خواب رو برو می شویم . فعالیت انتقال دهنده عصبی در دوره روز نوسان می یابد ، هر دستگاهی دارای دوره ای است که با نیاز های طبیعی ما متناسب است . سطح سروتونین به هنگام غروب به بالا رفته گرایش دارد و در امتداد شب و در هنگام خواب نیز به اندازه کافی است ، قطع آن در زمان بیداری است . به طور مشابه ، دستگاههای مربوطه به فعالیت همکاری عضلانی و سایر جنبه ها از روزی به روز دیگر در زندگی بر حسب تغییر مورد نیاز نوسان خواهند داشت .

le>    

زمینه های ایجاد بیماریهای روانی

زمینه های ایجاد بیماریهای روانی

روان شناسان در نتیجه پژوهشهای خود دریافته اند که زمینه های ناکامی به قرار زیر ممکن است در ایجاد بیماریهای روانی موثر باشند:
1- فقر و نابسامانی مالی و عدم تامین اجتماعی طبقات پایین یا به اصطلاح افراد مستضعف جامعه.
2- ناکامیهای فرد در جلب رضایت پدر و مادر در امر خاصی.
3- بیماری مزمن و نداشتن هوش و استعداد کافی برای رسیدن به هدفهای اجتماعی و هنری.
4- میل به ازدواج و نداشتن امکانات لازم.
5- ناتوانی در حل مسائل جنسی.
6- عشقهای یکطرفه و بی سرانجام.
7- تعارضهای خانوادگی و اجتماعی.
8- تشنج و ناامنی در محیط کار و خانواده.
9 شکست و ناکامی در انتخاب شغل.
10- اختناق فکری و عقیدتی.
11- داشتن فرزندان ناباب و منحرف.
اینها و بسیاری موارد دیگر از این قبیل می توانند عقده حقارت و انواع بیماریهای روانی و بدنی و اختلالهای شخصیتی به وجود آورند. البته مسائل روانی مربوط به یک طبقه خاص جامعه نیست بلکه هر گروه و دسته ای مسایلی دارند که برخی از آنها ناشی از بافت و روابط اجتماعی می باشند برخی دیگر بر اثر کم فکری،
بی احتیاطی و کجرویهای خود افراد حاصل می گردند. از سویی هر فردی در رویارویی با مشکلات زندگی با دیگری تفاوت دارد. برخی در برابر دشواریها به سختی مقاومت می کنند و به نیروی اندیشه و روشهای معقول به حل آنها توفیق می یابند. در صورتی که برخی دیگر توان مقابله با آنها را ندارند دل به اندوه و غم می سپارند و دیر یا زود از پا در می آیند و به اختلال شخصیت گرفتار می شوند.

 

راز و رمز پنـهان و عجیب ذهن

 

بیشترین چیزی که درمورد انسان نمی‌دانیم، مربوط به ذهنمان است. مغز عضوی گیج‌کننده است، درست مثل سوالات زیادی که درمورد زندگی و مرگ، هوشیاری، خواب و خیلی‌های دیگر داریم. در زیر به دانسته‌ها و ندانسته‌های بشر درمورد ذهن انسان اشاره می‌کنیم.

هوشیاری

وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوید، ممکن است متوجه شوید که خورشید طلوع کرده است، صدای آواز چند پرنده را بشنوید و حتی وقتی نسیم تازه صبحگاهی به صورتتان می‌خورد، احساس خوشحالی کنید. به عبارت دیگر، شما هوشیارید. این موضوع پیچیده از دیرباز جامعه علمی را درگیر خود کرده است. تنها مدت کمی است که دانشمندان عصب‌شناسی هوشیاری را یک موضوع تحقیقی واقعی قلمداد کردند. بزرگترین چالش آنها توضیح این مسئله بوده است که چطور فرایندهای مغزی موجب بالا رفتن تجربیات فردی می‌شود. دانشمندان تا این لحظه فقط موفق شده‌اند فهرست بلندبالایی از سوالات در این زمینه مطرح کنند.

انجماد عمیق

زندگی جاویدان شاید یک واقعیت نباشد ولی رشته‌ای بسیار پیشگام به نام سرمازیستی توانسته است به بعضی انسان‌ها دو زندگی بدهد. مراکز سرمازیستی مثل بنیاد تمدید عمر آلکور (Alcor Life Extension Foundation) در آریزونا بدن‌هایی را پس از مرگ در خمره‌هایی پر از نیتروژن مایع در دمای منهای ۳۲۰ درجه فارنهایت (منهای ۱۹۵ درجه سانتیگراد) نگهداری می‌کنند.

ایده پشت این کار این است که می‌توان یخ کسی را که از یک بیماری غیرقابل‌درمان مرده است، در آینده که درمانی برای آن یافت شده باشد، باز کرد و دوباره زنده کرد. بدن اسطوره بسکتبال تد ویلیامز (Ted Williams) در یکی از فریزرهای آلکور نگهداری می‌شود. ویلیامز هم مثل بقیه بدن‌ها به صورت کله‌پا قرارگرفته است. در این حالت اگر نشتی یا سوراخی در تانکر ایجاد شود، مغز همچنان در مایع سرد خواهد ماند. هیچیک از بدن‌های سرمازیست‌شده تاکنون زنده نشده‌اند زیرا تکنولوژی آن هنوز وجود ندارد. مثلاً اگر یخ بدن دقیقاً در دمایی که باید، ذوب نشود، سلول‌های فرد تبدیل به یخ شده و خواهند شکست.

اسرار مرگ

زندگی جاودانه فقط در هالیوود امکانپذیر است. ولی چرا انسان‌ها پیر می‌شوند؟ شما با بدنی مجهز به مکانیزم‌های مختلف برای مقابله با بیماری‌ها و آسیب‌دیدگی‌ها به دنیا آمده‌اید، که ممکن است تصور کنید باید بتواند دربرابر سفت شدن مفاصل و سایر بیماری‌ها هم از شما محافظت کند. اما هر چه سن بالاتر می‌رود، مکانیزم بازسازی بدن از شکل خود خارج می‌شود. درواقع، حالت ارتجاعی شما دربرابر آسیب‌های فیزیکی و استرس رو به افول می‌رود.

تئوری‌های مربوط به علت پیر شدن انسان‌ها را می‌توانیم به دو دسته تقسیم کنیم:

۱) پیر شدن مثل سایر ویژگی‌های انسانی می‌تواند بخشی از ژنتیک انسان بوده و برای او فایده‌بخش باشد.

۲) در دیدگاهی که کمتر خوشبینانه است، پیر شدن هیچ دلیلی ندارد و از تخریب سلولی که در طول زندگی فرد ایجاد می‌شود، اتفاق می‌افتد.

بااینحال محققان بر این باورند که علم خواهد توانست پیر شدن را حداقل تا دوبرابر شدن طول عمر انسان‌ها به تعویق بیندازد.

طبیعت دربرابر تربیت

در جنگ طولانی بر سر اینکه آیا افکار و شخصیت‌های ما توسط ژن‌هایمان کنترل می‌شوند و یا محیط زندگی‌مان، دانشمندان شواهدی متقاعد‌کننده جمع‌آوری کرده‌اند که نشان می‌دهد هر دو آنها تاثیرگذار هستند. بررسی ژن‌های فردی، خصیصه‌های مختلفی از انسان‌ها را مشخص کرده است که کنترل بسیار کمی روی آن داریم، بااینحال در بسیاری حوزه‌ها، فشار همسالان یا تربیت خانوادگی تاثیر شگرفی بر شخصیت و رفتارهای ما داشته است.

بازیگوشی فکر

خنده یکی از رفتارهای انسانی است که اطلاعات کمتری درمورد آن وجود دارد. دانشمندان دریافته‌اند که طی یک خنده‌ی خوب، سه بخش از مغز به کار می‌افتد: بخش فکر کردن که کمک می‌کند موضوع آن مسئله خنده‌دار را درک کنید، بخش حرکت که به عضلاتتان می‌گوید حرکت کنند و بخش احساس که آن حس خوشی را ایجاد می‌کند. اما هنوز مشخص نیست که چرا یک نفر به جوک بی‌مزه برادر شما می‌خندد و یک نفر دیگر از تماشای یک فیلم ترسناک قهقهه می‌زند.

جان موریل (John Morreall) که پیشقدم در عرصه تحقیقات مربوط به طنز در کالج ویلیام و مری بوده است، دریافته است که خنده واکنشی بازیگوشانه به ناقضات است، داستان‌هایی که از انتظارات متعارف پیروی نمی‌کنند. محققان دیگر در این عرصه به خنده بعنوان راهی اشاره می‌کنند که به دیگران می‌فهماند این برای «شوخی» است. چیزی که مشخص است این است که: خنده حالمان را بهتر می‌کند.

خط حافظه

فراموش کردن بعضی تجربیات بسیار سخت است، مثل اولین بوسه. ولی انسان چطور این فیلم‌های شخصی را در خود نگه می‌دارد؟ دانشمندان بااستفاده از تکنیک تصویربرداری مغز در حال کشف مکانیزم مربوط به ایجاد و ذخیره خاطرات هستند. آنها دریافته‌اند که هیپوکامپ که در قسمت خاکستری مغز است می‌تواند بعنوان یک جعبه خاطرات عمل کند. ولی این انبار چندان قابل‌تفکیک نیست. مشخص شده است که هم خاطرات درست و هم غلط یک منطقه یکسان از مغز را فعال می‌کنند. برای بیرون کشیدن خاطره واقعی، محققان از شرکت‌کننده‌ها در یک تحقیق خواستند که آن خاطره را در اتفاقات پیرامونی آن تشریح کند، چیزی که اگر آن خاطره غیرواقعی باشد سخت‌تر خواهد بود.

کنترل ماموریت

هسته سوپراکیاسماتیک که در هیپوتالاموس مغز قرار گرفته است، یا همان ساعت بیولوژیکی بدن، برای یک ریتم ۲۴ ساعته برای بدن برنامه‌ریزی می‌کند. مشخص‌ترین تاثیر ریتم شبانه‌روزی چرخه خواب-بیدار است ولی ساعت بیولوژیکی در گوارش، دمای بدن، فشارخون و تولید هورمون‌ها هم نقش دارد.

محققان دریافته‌اند که شدت نور می‌تواند با تنظیم هورمون ملاتونین، این ساعت را به جلو یا به عقب ببرد. بحث اخیر بر سر این است که ایا مکمل‌های ملاتونین می‌توانند از بروز جت‌زدگی (بیخوابی و ناراحتی ناشی از مسافرت طولانی با هواپیما بین مناطق زمانی مختلف) جلوگیری کند یا خیر.

حس فانتومی

برآورد می‌شود که ۸۰ درصد از کسانیکه دچار قطع‌عضو شده‌اند حس‌هایی مثل گرما، خارش، فشار و درد را از عضو از دست رفته تجربه می‌کنند. افرادیکه این پدیده را که «عضو فانتوم» خوانده می‌شود، تجربه می‌کنند، حس‌هایی دارند که انگار آن عضو هنوز بخشی از بدنشان است. یک توضیح در این رابطه می‌گوید محیط اعصاب مربوط به آن عضو، ارتباطات جدیدی با نخاع ایجاد می‌کند و به فرستادن پیام‌هایی به مغز ادامه می‌دهند، انگار عضو از دست رفته هنوز آنجا وجود دارد. یک احتمال دیگر می‌تواند این باشد که مغز طوری ساخته شده است که به صورتی عمل کند که انگار بدن بی‌نقص و کامل است. یعنی یک طرح با کلیه اعضا به صورت سالم در مغز وجود دارد.

خواب

پشه‌ها می‌خوابند، ببرها هم می‌خوابند. انسان‌ها هم که فکر می‌کنند هیچوقت به اندازه کافی نخوابیده‌اند! خواب آنقدر مهم است که بیش از یک چهارم از عمرمان را در آن سپری می‌کنیم. بااینحال دلایل اصلی آن هنوز مشخص نیست.

یک چیز که دانشمندان درمورد آن مطمئنند: خواب برای بقای پستانداران الزامی است. بی‌خوابی می‌تواند منجر به بدخلقی، توهم و در موارد حاد مرگ شود. دو وضعیت خواب داریم: حرکت غیرسریع چشم (NREM) که طی آن مغز فعالیتی با متابولیسم پایین نشان می‌دهد و حرکت سریع چشم (REM) که طی آن مغز بسیار فعال است. بعضی دانشمندان عقیده دارند NREM وقفه‌ای به بدنتان می‌دهد و درمقابل انرژی ذخیره می‌کند، درست مثل خواب زمستانی. REM به منظم کردن حافظه و خاطرات کمک می‌کند. ولی این نظر هنوز اثبات نشده است و رویاهایی که در طول REM دیده می‌شود با خاطرات همخوانی ندارند.

رویای شیرین

اگر بخواهید از ۱۰ نفر سوال کنید که رویا از چه چیز ساخته شده است، احتمالاً ۱۰ پاسخ کاملاً متفاوت دریافت خواهید کرد. دلیل آن این است که دانشمندان هنوز مشغول کشف اسرار خواب هستند.

یک احتمال: رویا با تحریک آمد و شد سیناپس‌ها بین سلول‌های مغزی، مغز را تمرین می‌دهد. تئوری دیگر این است که آدمها درمورد کارها و احساساتی که در طول روز فرصت پرداختن به آن را نداشته‌اند، خواب می‌بینند و این فرایند به محکم کردن افکار و خاطرات آنها کمک می‌کند. به طور کلی، دانشمندان بر این عقیده هستند که خواب دیدن در طول خواب عمیق اتفاق می‌افتد که به آن «حرکت سریع چشم» (REM) هم می‌گویند.

 

 

.

 

متن ارسالی دوست عزیزمون

متن ارسالی دوست عزیزمون

به قرصا لب نمى زنم،
چون هیچى عوض نمى شه،
عاشق پدرو مادرم هستم،
وگرنه خلاص مى شدم،
خیلى مى ترسم،دکترا با قرصاشون هیچ چى بم نمى دن،ولى خیلى چیزارو ازم مى گیرن،ازشون خیلى مى ترسم.
باز هم سپاس از شما دوست عزیز


با صبر کم کم حالتون بهتر میشه این بیماری ژنتیکی و با دارو در مدت طولانی مهار میشه و بعد مدتی زندگیتون طبیعی می شه ولی باید مواظب باشید چون در تمام بیماران اثرش رو دیدم و مطوئنم رو شما هم اثر داره 


داروهای مخصوص اختلالات معمولا 30 تا45 روز طول میکشه تا اثرات مثبتشون رو نشون بده

 و شاید راست بگین که دارو ها یه حس و حالی رو ازتون بگیرن ولی در عوضش تعادل رو به زندگی شما هدیه میدن و

 این طوری پدر و مادرتون از دیدن شما احساس آرامش بیشتری میکنن


 اگه آرامش و خشنودی و فراغ خاطر پدرو مادرتون براتون حائز اهمیته حداقل یک ماه دارو هارو امتحان کنید