آشنایی با بیماریهای روحی و جسمی و نحوه درمان

معرفی کامل و عوامل ایجاد کننده و روشهای جدید درمان

آشنایی با بیماریهای روحی و جسمی و نحوه درمان

معرفی کامل و عوامل ایجاد کننده و روشهای جدید درمان

راهنمای خانواده و دوستان فرد افسرده یا دوقطبی

این مطلب پیش‌تر جزئی از مطلب گام‌های بهبودی بود که به دلیل اینکه مخاطب آن اطرافیان فرد مبتلا می‌باشند، به صورت مجزا منتشر می‌گردد.

وقتی یک دوست یا یکی از اعضای خانواده در یک فاز (اپیزود) افسردگی یا اختلال دوقطبی (شیدایی-افسردگی) قرار دارد، ممکن است شما ندانید که چه کمکی می‌توانید به او بکنید. ندانید که چطور باید با او رفتار کنید. ممکن است درباره صبحت از بیماری فرد، مردد باشید؛ یا احساس گناه، عصبانیت یا دستپاچگی داشته باشید. همه‌ی اینها طبیعی است.

راه‌هایی وجود دارد تا دوست یا عضو خانواده‌تان را به وسیله کمک کردنش برای تصمیم‌گیری، در راه بهبود یاری دهید.
 

پنج مرحله‌ی بهبودی

می‌توان روند بهبودی را به پنج مرحله تقسیم کرد. افراد این پنج مرحله را با سرعت‌های متفاوتی طی می‌کنند. بهبودی بیماری‌هایی مثل افسردگی یا اختلال دوقطبی، فراز و فرودهایی دارد. دوستان و خانواده‌ای که پشتیبان فرد و قابل اتکا باشند، نقش بسزایی در توانایی فرد برای کنار آمدن با این پنج مرحله دارند.
 

1) مدیریت فشار بیماریدرهم شکستن، غرق شدن و گیج شدن توسط بیماری


یک فاز مانیا (شیدایی) یا افسردگی، خصوصا آنهایی که مشکلات عمیقی در روابط، مسائل مالی، کاری یا حوزه‌های دیگر زندگی ایجاد می‌کنند، می‌توانند برای همه کسانی که به هر نحو درگیر هستند، مخرب باشد. فردی که نیاز به بستری شدن پیدا می‌کند، ممکن است از بیمارستان با گیجی، شرم و درگیری عمیقی خارج شود و واقعا نداند حال باید چه کند.

آنچه دوستان و خانواده می‌توانند انجام دهند:

  • درک و پشتیبانی احساسی
  • کمک در روند درمان و سایر مسئولیت‌های فرد
  • کمک کردن برای صحبت آنها با دکتر یا اساسا پیدا کردن یک دکتر
  • یادداشت‌برداری کوتاه از علائم، درمان، پیشرفت، عوارض جانبی و موانع درمان در یک دفترچه یا تقویم شخصی
  • صبور بودن و پذیرش فرد

بیماری فرد عزیز شما، تقصیر شما یا او نیست. یک بیماری واقعی است که می‌تواند با موفقیت تحت درمان قرار گیرد. تلاش نکنید همه چیز را به یکباره درست کنید. پشتیبان او باشید، اما بدانید که نهایتا این خود اوست که مسئول انتخاب درمان و سبک زندگیش است.

 

2) احساس اینکه زندگی محدود شدهتصور اینکه زندگی هیچ‌وقت مثل سابق نخواهد بود

در این مرحله، افراد نگاه سختی به جنبه‌هایی از زندگیشان می‌کنند که تحت تاثیر بیماری قرار گرفته است. ممکن است باور نکنند که زندگیشان می‌تواند رو به بهبودی بگذارد. این خیلی مهم است که دوستان، اعضای خانواده و دکتر، به شخص امید بدهند و تصویر خوبی از وی را برایش بازسازی کنند.

آنچه دوستان و خانواده می‌توانند انجام دهند:

  • به توانایی فرد برای بهبودی ایمان داشته باشید
  • به او بگویید که با صرف زمان و صبر، توانایی بهبودی را دارد. با تمرکز روی نقاط قوتش، به وی امیدواری بدهید.
  • برای تمییز دادن علائم بیماری از شخصیت واقعی شخص، تلاش کنید. به وی برای بازسازی تصویری مثبت از خودش کمک کنید.
  • اوقاتی را که عزیزتان علائم بیماری را بروز می‌دهد بشناسید و متوجه باشید که در این اوقات، برقراری ارتباط سخت‌تر خواهد بود. بدانید که علائمی مانند پرهیز از اجتماع و افراد، ناشی از بیماری هستند و نه الزاما واکنش به شخص شما.
  • در حد توانتان تلاش کنید تا عجول نباشید، روی شخص فشار نیاورید و غر نزنید.

یک اختلال خلقی، طرز رفتار و اعتقادات شخص را تحت تاثیر قرار می‌دهد. ناامیدی، بی‌علاقگی، عصبانیت، اضطراب و بی‌تابی، همه می‌توانند از علائم بیماری باشند. درمان به افراد کمک می‌کند این افکار و احساسات منحرف شده را تشخیص دهند و برای تصحیحشان تلاش کنند. پشتیبانی و پذیرش شما در این مرحله ضروری است.

 

3) فهمیدن و اعتقاد به اینکه «تغییر ممکن است»به چالش کشیدن قدرت ناتوان کننده‌ی بیماری و اعتقاد به اینکه زندگی می‌تواند متفاوت باشد

امید، محرک قدرتمندی برای بهبودی است. برنامه‌ها، اهداف، و اعتقاد به آینده‌ای بهتر می‌تواند افراد را برای بهبودی روزافزون کمک کند. در این مرحله افراد شروع به باور این مسئله می‌کنند که زندگی می‌توان بهتر باشد و تغییر ممکن است.

آنچه دوستان و خانواده می‌توانند انجام دهند:

  • به عزیزتان کمک کنید تا با گام‌های هر چند کوچک به سمت سبک زندگی سالم‌تر، به سوی بهبودی گام بردارد. مثلا با:
    • مقید بودن به ساعات مشخصی برای خواب و بیداری
    • تغذیه مفید و منظم
    • انجام نوعی از ورزش و فعالیت بدنی
    • دوری از الکل و مواد
    • مراجعه به دکتر و پیگیری درمان
  • مرتب به او اطمینان دهید که آینده می‌تواند متفاوت و بهتر باشد. به او یادآوری کنید که قدرت تغییر دادن را دارد.
  • به آنها در تعیین چیزهایی که می‌خواهند تغییر دهند و چیزهایی که می‌خواهند به انجام برسانند کمک کنید.

علائم افسردگی و اختلال دوقطبی ممکن است ناامیدی‌ای با شعار «که چی بشه؟» را سبب شوند.خود این هم یکی از علائم بیماری‌ست. افراد می‌توانند به وسیله درمان بهتر شوند. برای کمک به عزیزانتان در امر درمان، به آنها کمک کنید تا چیزهای منفی‌ای که باعث نارضایتی آنها شده و خواستار تغییر آنها هستند و چیزهای مثبتی که می‌خواهند انجام دهند را شناسایی کنند. به آنها کمک کنید تا به این اهداف دست یابند.
 

4) تعهد به تغییرکشف ظرفیت‌ها و به چالش کشیدن قدرت ناتوان کننده‌ی بیماری

افسردگی و  اختلال دوقطبی بیماری‌های قدرتمندی هستند، اما نمی‌توانند افراد را از یک زندگی لذتبخش منع کنند. در این مرحله افراد تغییر در رفتار را تجربه می‌کنند و از ظرفیت‌های زندگیشان و انتخاب‌هایی که پیش رو دارند بیشتر مطلع می‌شوند. روی این موضوع تمرکز می‌کنند که احساس نکنند بیماریشان آنها را عقب انداخته یا این بیماریشان است که آنها را تعریف و توصیف می‌کند؛ آنها وجودی مستقل از بیماری هستند. فعالانه روی روش‌هایی که برای خوب بودنشان شناسایی کرده‌اند، کار می‌کنند. تمرکز روی نقاط قوت، مهارت‌ها، منابع و پشتیبانی‌ای که دریافت می‌کنند، به آنها کمک خواهد کرد.

آنچه دوستان و خانواده می‌توانند انجام دهند:

  • به عزیزتان کمک کنید تا این موارد را شناسایی کنند:
    • چیزهایی که از آنها لذت می‌برند یا به آنها علاقه دارند
    • راههایی که می‌توانند آنها را به آن چیزها در زندگیشان برسانند
    • چیزهایی که از آنها ناراضی هستند و مایل به تغییر آنها هستند
    • راه تغییر آن چیزها
    • مهارت‌ها، توانایی‌ها و ایده‌هایی که به آنها در رسیدن به اهدافشان کمک می‌کند
    • قابلیت‌هایی که به آنها کمک می‌کند مهارت‌های بیشتری کسب کنند
  • به آنها کمک کنید بفهمند چه چیزی حال آنها را خوب نگه می‌دارد.
  • آنها را به خاطر تلاش‌هایشان تشویق کنید و از آنها پشتیبانی کنید.

رمز موفقیت، برداشتن گام‌های کوچک است. تعداد زیادی از همین گام‌های کوچک است که به تغییرات مثبت بزرگی می‌انجامد. راه‌های ساده‌ای برای آنها پیدا کنید تا به چیزهایی که اهمیت می‌دهند بپردازند. مثلا فعالیت‌هایی که از آنها لذت می‌برند یا چیزهایی که آنها می‌خواهند تغییر دهند؛ چه در زندگی خودشان، چه در دنیا.
 

5) اقدام برای تغییرپشت سر گذاشتن قدرت ناتوان‌کننده‌ی بیماری

در این مرحله افراد با گام برداشتن به سمت اهدافشان، کلمات را به اقدامات تبدیل می‌کنند. برای برخی ممکن است پیدا کردن یک کار تمام‌وقت یا نیمه‌وقت یا حتی داوطلبانه باشد، و برای بعضی دیگر ممکن است تغییر یکی از شرایط زندگی یا کمک به بهبود سایر بیماران باشد.

آنچه دوستان و خانواده می‌توانند انجام دهند:

  • به او کمک کنید از نقاط قوت و مهارت‌هایش استفاده کند.
  • بدون به عقب راندن او، توقعاتش را قابل دستیابی و واقع‌بینانه نگه دارید.
  • به او کمک کنید برای رسیدن گام به گام به اهدافش، منابع و حمایت‌های بیشتری پیدا کند.
  • همانطور که اهداف جدیدی تعیین می‌کند و به زندگیش فراتر از بیماری می‌اندیشد، به پشتیبانی از او ادامه دهید.
  • به او در شناسایی افکار منفی و ناامیدکننده و غلبه بر آنها کمک کنید.
  • او را تشویق کنید که به خود سخت نگیرد و از این سفر به سوی بهبودی لذت ببرد.

افراد مبتلا به افسردگی یا اختلال دوقطبی توانایی ساختن زندگی‌ای را که خواهان آن هستند دارند. وقتی فراتر از بیماریشان نگاه کنند و بیندیشند، ظرفیت‌ها نامحدود است. باید دید خود را تغییر دهند. ممکن است بعضی از بیماری‌ها علاج قطعی نداشته باشند؛ اما سد مطلق و غیرقابل عبور راه زندگی آنها نیستند.

چه می‌توانید بگویید که به آنها کمک کند:

  • تو توی این مشکل تنها نیستی. من پیشتم.
  • من می‌فهمم که تو یه بیماری واقعی (و نه خیالی و تلقینی! البته عبارت داخل پرانتز را نگویید! برای خودتان عرض کردم) داری و اونه که باعث این افکار و احساسات میشه.
  • ممکنه الان باورت نشه؛ اما احساس که الان داری تغییر می‌کنه.
  • شاید من درست نتونم درک کنم چه احساسی داری، اما تو برام مهمی و می‌خوام کمکت کنم.
  • هر وقت خواستی تسلیم شی، به خودت بگو یه روز دیگه هم تحمل می‌کن، یه ساعت دیگه، یه دقیقه دیگه -هر چقدر که می‌تونی.
  • تو واسه من مهمی. زندگیت واسه من مهمه.
  • بهم بگو الان چجوری می‌تونم بهت کمک کنم.
  • من پیشتم. با هم از پسش برمیایم.

 

به هیچ وجه نگویید:

  • همه‌ش تو فکرته. واقعیت نداره.
  •  همه‌مون اینجوری میشیم. همه‌مون تجربه‌شو داشتیم.
  • خوب میشی بابا. انقدر نگران نباش.
  • نیمه پر لیوان‌و ببین. (خواننده محترم توجه کنید که مثبت‌اندیشی مفید است؛ اما گاهی بیماری شرایطی را برای مغز و فکر شخص ایجاب می‌کند که واقعا از کنترل وی خارج است. حرفی که بدین معنی باشد که این صرفا خود شخص است که با افکارش در این شرایط مقصر است، او را می‌رنجاند و برای روند درمان مضر است.)
  • چرا می‌خوای بمیری؟ کلی چیز هست که به خاطرشون زندگی کنی.
  • من نمی‌تونم واسه‌ت هیچ کاری کنم.
  • بی‌خیال دیگه بابا؛ تمومش کن دیگه.
  • دیوونه بازی در نیار.
  • اصلا چته تو؟ مشکلت چیه؟
  • تا الان نباید بهتر شده باشی؟

 

چیزهایی که باید بدانید:

  • اطلاعات تماس دکتر فرد مبتلا (شامل شماره‌های اضطراری)، مشاور یا روانپزشک وی، بیمارستان محلی، دوستان مورد اعتماد و اعضای خانواده که در هنگام بروز بحران می‌توانند کمک کنند
  • اینکه آیا اجازه دارید با دکتر فرد مبتلا درباره درمان او صحبت کنید یا خیر؛ و اگر ندارید، برای کسب این اجازه باید چه کار کنید
  • درمان‌ها و داروهایی که برای عزیز شما تجویز شده، توصیه‌های خاصی درباره دوز داروها، یا الزاماتی در رژیم غذایی و فعالیت وی
  • محتمل‌ترین علائم (کلامی یا رفتاری) هشداری بروز فازهای مانیک (شیدایی) یا افسردگی و اینکه چگونه می‌توانید در این موارد کمک کنید
  • چه کار منظمی که می‌توانید برای کمک به وی انجام دهید، مثل کار خانه یا خرید مایحتاج منزل
  • وقتی با دکتر فرد صحبت می‌کنید، صبور، مودب و جدی باشید. از او بخواهید مواردی را که متوجه نمی‌شوید برایتان روشن‌تر بیان کند. مواردی را که نیاز دارید به خاطر بسپارید، یادداشت کنید

 

کمک کردن و کمک گرفتن 

همان توضیحاتی که در بخش Peer Support دادم، در این بخش هم صادق است. با این تفاوت که اینجا «پشتیبانان (نزدیکان) افراد مبتلا» هستند که با امثال خود و افرادی که شرایط مشابهی را دارند ارتباط برقرار می‌کنند. تبادل تجربه می‌کنند و از همه مهم‌تر به کسانی دسترسی دارند که می‌دانند قرار داشتن در شرایط آنها چگونه است.
در صورتی که ما بتوانیم مبتلایان و نزدیکان آنها را گرد هم بیاوریم، به زودی خواهیم توانست حداقل در بستر اینترنت، امکان ارتباط این افراد با یکدیگر را فراهم کنیم. پس اگر یکی از نزدیکان شما هم مبتلاست و مایل به بهبود شرایط وی و ارتباط با افرادی با مشکلات مشابه هستید، با ما تماس بگیرید

بیشتر از دو قظبی بدانیم

در مورد کودکانی که دچار اختلال دوقطبی هستند نیزصادق است، هر چند نشانه ها و عوارض آن در کودکان ممکن است تا حدودی متفاوت باشد،برای مثال، کودکان و نوجوانان در دوران مانیایی، احتمالا بیشتر از بالغین زود رنج و تحریک پذیرمی شوند و رفتارهای تخریبی نشان می دهند تا رفتارهای شادمانه به علاوه، کودکان بیشتر از بالغین احتمال دارد که این حالت ها را در یک زمان و به طور توام داشته باشند که به آن حالت مختلط گفته می شود.

تغییر حالت از حالت مانیایی به افسردگی در کودکان و نوجوانان به سرعت و گاهی حتی در خلال یک روز، صورت می گیرد. در حالی که این تغییر حالت در بالغینی که دچار اختلال دوقطبی هستند معمولا در دوره های هفتگی یا ماهانه اتفاق می افتد.

علت اختلال دوقطبی کاملا شناخته شده نیست اما ظاهرا واکنشهای شیمیایی مغز، نقش عمده ای در ایجاد آن بازی می کنند.همچنین به نظر می رسد که اختلال دوقطبی دارای ریشه های ژنتیکی باشد.

پزشکان به اولیایی که نشانه ها و رفتارهای مرتبط با اختلال دو قطبی را به مدت حداقل دو هفته در کودکانشان مشاهده می کنند، توصیه می کنند که حتما با پزشک متخصص مشورت کنند. البته تشخیص اختلال دوقطبی در کودکان می تواند دشوار و بحث انگیز باشد زیرا معیار و ضابطه تشخیصی جداگانه ای برای این گونه کودکان وجود ندارد.

با وجود این، بسیاری از بالغینی که تشخیص اختلال دوقطبی برای آنان داده شده اظهار داشته اند که نشانه های بیماری از دوران کودکی در آن ها شروع شده است به علاوه، اختلال دوقطبی در کودکان معمولا به همراه اختلالات دیگری از جمله بیش فعالی بروز می کند.

اختلال دوقطبی معمولا تا اواخر دوران نوجوانی یا اوایل دوران بلوغ در افراد ظاهر نمی شود با وجودی که پزشکان و متخصصان بیماری های روانی اکنون از نقش این اختلال در دوران کودکی آگاهی بیشتری دارند اما بسیاری ازمتخصصان بر این باورند که این بیماری هنوز در کودکان و نوجوانان تشخیص داده نشده است.

 درمان دارویی اساس و پایه درمان در بیماری دو قطبی است و در صورت مصرف نامنظم و یا قطع دارو منجر به عود بیماری می شود.

درصورت قطع دارو زندگی خصوصی وحرفه ای این بیماران مرتب دستخوش تلاطم و بحران می شود و گاه با شکست و ناکامی مواجه خواهد شد.

 اما با اقدامات درمانی بسیاری از این بیماریها قابل کنترل هستند وهدف علم پزشکی در تمام عرصه ها ای است که بیمار به فعالیت روزمره خود بازگشته و کیفیت زندگی مناسبی پیدا کند.

 اما این به معنای ریشه کن شدن بیماری و عدم نیاز بیمار به ادامه درمان و مصرف دارو نیست.

 سن ابتلا به بیماری دو قطبی در محدوده سنی ازدواج است.

 اختلال دو قطبی به صورت معمول در آخر دوره نوجوانی یا اوایل دوره بزرگسالی بروز می کند، این بیماری انواع مختلفی دارد که مهمترین انواع آن اختلال دوقطبی نوع یک و اختلال دو قطبی نوع دو است.

کهانی اضافه می کند: شروع بیماری معمولا با دوره ای از افسردگی شروع می شود و پس از یک یا چند دوره از افسردگی، دوره شیدایی بروز می کند.

 تعداد کمتری از بیماران، شروع بیماری با دوره شیدایی یا نیمه -شیدایی است،  این نوع اختلال از جمله اختلالاتی است که با دارو درمان می شود.

 دوره های شیدایی از چند روز تا چند ماه به طول می انجامد و معمولا شدت آن ها باعث می شود که بیمار نیازمند درمان جدی به صورت بستری یا همراه با مراقبت زیاد باشد.

 قطع زود هنگام درمان، خطر برگشت بیماری را بسیار افزایش می دهد و باعث می شود که بیماری در فاصله چند ماه عود کند.

وی به بیماران و خانواده آن ها توصیه می کند که مراحل درمان این بیماری را برای بهبودی کامل به پایان برسانند.

 هیچ ممنوعیتی در بارداری زنان مبتلا به اختلال افسردگی و شیدایی( اختلال دو قطبی) وجود ندارد و زنان مبتلا به این بیماری می توانند باردار شوند.

کهانی می افزاید: یکی از مسایل مهمی که بیماران و خانواده آنها با آن مواجه هستند، مساله بارداری فرد مبتلا به بیماری دو قطبی است به همین دلیل یکی از سووالات بیمار و اعضای خانواده آنها در مورد سرنوشت بارداری فرد در آینده است.

کهانی می گوید: از نظر قدرت بارداری فرقی بین زن مبتلا به بیماری دو قطبی و سالم از نظر روانپزشکی وجود ندارد چرا که به رغم مصرف داروهای مربوط به کنترل بیماری مانیک- دپرسیو(شیدایی و افسردگی) باز امکان باردار شدن برای بیمار وجود دارد.

وی تصریح می کند: البته باردار شدن بیمار مبتلا به دوقطبی نیازمند مراقبت های بیشتری دارد البته فرد مبتلا باید با برنامه ریزی جدی تری تصمیم به بارداری بگیرد.

 هر چند که قطع ناگهانی دارو خطر عود این اختلال را افزایش می دهد اما بهتر است برای کاهش عوارض دارویی بر جنین، داروی بیمار قطع شود.

 شانس بروز این بیماری در مادر باردار نسبت به قبل از حاملگی افزایش نمی یابد اما همراه با بروز یا عود بیماری، علایم رفتاری در بیمار ظاهر می شود و می تواند برای مادر و جنین وی مخاطره آمیز باشد.

 بیماری دو قطبی به دو شکل برای مادر و جنین مخاطره آمیز است، اثرات بیماری بر مادر و جنین و عوارض داروها بر جنین از خطرات بیماری دو قطبی در زنان باردار است.

براساس این گزارش، تمام بیماریهای اعم از جسمانی و روانی با تشخیص به موقع درمان پذیر هستند براین اساس افراد باید با مشاهده نشانه های غیرعادی به پزشکان متخصص مراجعه کرده تا اقدامات درمانی لازم و به موقع در مورد آن ها انجام شود.

جلوگیری از عود اختلال خلقی دو قطبی

 عود اختلال خلقی دو قطبی شایع و عودهای مکررمی تواند منجر به ناتوانی بیمار، تحمیل هزینه و افت کارآیی شود. عود بیماری در اکثر موارد با مصرف داروها قابل پیشگیری می باشد. قطع یا کاهش دوز دارو، برنامه خواب و بیداری نامنظم، استرسورها و عوامل دیگر نیز تاثیر گذار می باشند. مطالعه حاضر به منظور بررسی عوامل موثر در عود و ارتباط آن با خصوصیات دموگرافیک در بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی یک انجام شده است.
 140 بیمار (86 مرد و 54 زن) مبتلا به اختلال خلقی دو قطبی یک مراجعه کننده به مرکز روانپزشکی که سابقه حداقل دو حمله یا بیشتر از بیماری را داشتند بطور تصادفی انتخاب شدند. تشخیص بر اساس ملاک های تشخیصی انجمن روانپزشکی آمریکا
(DSM-IV TR) و مصاحبه ساختار یافته SCID-I انجام گرفت. سپس پرسشنامه های یانگ مانیا، افسردگی هامیلتون و محقق ساخته توسط بیماران و مراقبین درجه یک آنها تکمیل و نتایج بدست آمده توسط برنامه SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: 72 نفر
(%51.3) از بیماران در فاز مانیک، 25 نفر (%17.9) در فاز افسردگی و 43 نفر (%30.7) در فاز مختلط بیماری بودند. تابلوی بالینی 52 نفر (%37.1) با خصوصیات پسیکوتیک و 88 نفر (%62.9) بدون خصوصیات پسیکوتیک بود. اکثر بیماران شدت بیماری بالاتری داشتند و متوسط نمره مقیاس یانگ مانیا در کل بیماران 56.38 بود. عوامل موثر در عود شامل: قطع داروی تثبیت کننده خلق (%37.8)، کاهش دوز دارو (%18.5)، مصرف داروهای بی ثبات کننده خلق (-TCA نورولپتیک کلاسیک) (%56.4)، سوء مصرف و وابستگی به مواد (%15.7)، بی خوابی و داشتن برنامه خواب نامنظم (%41.4)، نداشتن دانش و آگاهی کافی در اهمیت درمان نگهدارنده (%46) و حوادث زندگی (بد و یا خوب) (%7.8) بودند. قطع دارو در زنان بیشتر از مردان و در افراد مطلقه یا بیوه بیش از متاهلین و مجردها بود. کاهش دوز دارو در بیماران متاهل بیشتر از مجردها بود. شدت افسردگی افراد با سن بالاتر بیشتر از سنین پایین بود و بین سن و نمره هامیلتون رابطه معنی دار وجود داشت. در سایر موارد ارتباط معنی دار وجود نداشت.
 عود در اختلال دو قطبی شایع و مهمترین عوامل دخالت کننده شامل قطع و کاهش دوز دارو، تغییر برنامه خواب، استرسهای روانی اجتماعی و اطلاعات ناکافی در مورد بیماری بودند. شناخت این عوامل و آموزش بیماران و خانواده های آنها می تواند در پیشگیری از عود موثر باشد.


http://s2.picofile.com/file/7957465806/58613880222.pdf.

شما چه نقشی در روند بهبودتان بازی می‌کنید؟

اختلال دوقطبی قابل درمان و کنترل است، اما علاج کامل ندارد. برای آن دسته از ما که به دوقطبی مبتلا هستیم، این موضوع بدین معنی است که قبول و کنار آمدن با نوسانات خلق و فازهای شیدایی (مانیا) یا افسردگی رقابتی است که همیشه باید آماده‌ی آن باشیم.

خوشبختانه دارو درمانی بخش زیادی از روند تثبیت خلق را بر عهده می‌گیرد. همچنین نتایج تحقیقات حاکی از آن است که استفاده از مشاوره و درمان‌های غیر دارویی در کنار دارو درمانی، می‌تواند هم تعداد دفعات عود بیماری و هم شدت آنها را کاهش دهد.

یکی از مهم‌ترین نتایج درمان، خودآگاهی است. برای فرد مبتلا به دوقطبی، خودآگاهی به معنی آگاهی از رویدادهای مختلفی که می‌تواند باعث عود بیماری شود و شناخت علائم و نشانه‌های آغاز یک فاز شیدایی یا افسردگی است.

عوامل استرس و فشار و همچنین محرک‌ها برای هر فرد با فرد دیگر متفاوت است. علائم احتمالی آغاز یک فاز خلقی نیز بین افراد متفاوت است. گاهی رسیدن به این دانش از طریق مشاوره -در عین اینکه خیلی ارزشمند است- می‌تواند بسیار آهسته و پرهزینه پیش برود. هیچ راهی برای دور زدن این روند وجود ندارد؛ هر قدر هم که درمانگر شما کارکشته باشد، این خود شما هستید که باید بخش اصلی کار را انجام دهید.

جعبه ابزار دوقطبی شامل سه ابزار فوق‌العاده موثر برای افزایش خودآگاهی در این زمینه است. این ابزارها،

  • باعث ایجاد خودآگاهی می‌شوند
  • پیش از شیدا یا افسرده شدنتان، به شما هشدار می‌دهند
  • سپر محافظی را فراهم می‌کنند تا از قدرت تخریب فازهای بیماری بکاهند

 

تفاوت «جدول خلق»، «برنامه بهبودی» و «قرارداد درمان» چیست؟

  1. جدول خلق همه روزه مورد استفاده قرار می‌گیرد تا شما بینش پیدا کنید که حالتان چطور است، چه چیزهایی برای شما عامل فشار و محرک هستند، چه چیزهایی باعث بهبود حالتان می‌شوند و از داروها، رژیم‌ها، ورزش یا روش‌های دیگرتان چه نتیجه‌ای می‌گیرید.
  2. برنامه بهبودی برای شناسایی علائم اولیه هر فاز و پیشگیری از تبدیل آنها به یک فاز شیدایی یا افسردگی شدید استفاده می‌شود.
  3. قرارداد درمان یک سپر امنیتی است که شما قبل از شروع یک فاز آماده می‌کنید تا عزیزانتان، درمانگرانتان یا هر پشتیبان دیگری درک روشنی از اینکه باید برای بهبودی هرچه سریعتر شما و کاهش آسیب‌های احتمال ناشی از شیدایی یا آفسردگی چه کرد، پیدا کند.

چه عواملی سبب اختلال دوقطبی یا تشدید آن می‌شوند؟

دلیل واحد و اثبات‌شده‌ای برای بیماری دوقطبی وجود ندارد، اما تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که دوقطبی نتیجه غیرعادی شدن نحوه کارکرد یا ارتباط برخی سلول‌های عصبی مغز است. علت دقیق بیوشیمیایی‌ای که سبب بیماری دوقطبی میگردد، هر چه که باشد، سبب میشود که افراد مبتلا در برابر هیجانات و استرس‌ها و فشارهای احساسی و فیزیکی آسیب‌پذیرتر باشند. در نتیجه، اتفاقات ناخوشایند زندگی، سوء مصرف مواد، کمبود خواب و یا دیگر فشارها و استرس‌ها میتواند آغازگر اپیزودها باشد. هر چند این استرس‌ها در واقع عامل ایجاد کننده بیماری نیستند.

نظریه آسیب‌پذیری مادرزادی در تعامل با محرک‌های محیطی، همانند نظریاتی است که برای خیلی از موارد پزشکی دیگر وجود دارد. مثلا در بیماری قلبی، شخص ممکن است تمایل بدن به افزایش کلسترول یا فشار خون بالا را به ارث برده باشد، که این خود می‌تواند سبب آسیب تدریجی به منابع اکسیژن قلب شود. حال در خلال استرس، مثلا فشارهای فیزیکی و یا تنش‌های احساسی، شخص بطور ناگهانی درد قفسه سینه خواهد گرفت و یا اگر ذخیره اکسیژن بسیار کم گردد، فرد دچار حمله قلبی خواهد شد. در این مورد، درمان شامل استفاده از داروهای کاهنده فشار خون و یا کلسترول (درمان بیماری اصلی) و تغییر در نحوه زندگی (مثلا ورزش، رژیم غذایی و کاهش استرس‌ها) می‌باشد. بطور مشابه در بیماری دوقطبی، از تثبیت کننده های خلق برای درمان بیماری اصلی بیولوژیکی استفاده می‌شود و بطور همزمان تغییر در سبک و شیوه زندگی (مثلا کاهش استرس، خواب منظم و کافی، اجتناب از مصرف مواد) برای کاهش ریسک عود کردن علائم بیماری توصیه می‌گردد.


آیا بیماری دوقطبی ارثی است؟
بیماری دوقطبی می‌تواند در خانواده‌ها وجود داشته باشد. محققین تعدادی ژن را که احتمالا به این اختلال مربوط هستند شناسایی کرده و احتمال داده‌اند که مشکلات گوناگون بیولوژیکی ممکن است در بیماری دوقطبی رخ دهد. همانند دیگر بیماریهای پیچیده ارثی، بیماری دوقطبی تنها در تعدادی از افرادی که در معرض ریسک ژنتیکی قرار دارند رخ می‌دهد. بعنوان مثال، اگر فردی بیماری دوقطبی داشته باشد ولی همسر او مبتلا نباشد، تنها یک هفتم احتمال این وجود دارد که فرزند وی مبتلا گردد. در صورتیکه تعداد بیشتری از اقوام شما مبتلا به افسردگی یا بیماری دوقطبی باشند، این احتمال بیشتر خواهد شد