آشنایی با بیماریهای روحی و جسمی و نحوه درمان

معرفی کامل و عوامل ایجاد کننده و روشهای جدید درمان

آشنایی با بیماریهای روحی و جسمی و نحوه درمان

معرفی کامل و عوامل ایجاد کننده و روشهای جدید درمان

پیشنهاد

از اونجایی که مطمئنم سلامتی بیمارتون براتون مهمه پیشنهاد می کنم تمام موارد رو اگه براتون مقدوره انجام بدین

این اطلاعات حاصل تجربه برخورد من با چندین بیمار دوقطبیه


1-شرایط محیط اطرافش رو آروم می کردم چون اصلا تنش واضطراب براشون خوب نیست

2-خیلی به بیمارم توجه نشون می دادم و به مادرم می گفتم که اون رو نوازش کنه و در آغوشش بگیره و ببوستش چوناین بیماران در این وضعیت بیشترین چیزی که نیاز دارند توجه و مهر ومحبته

3-غذاهایی که براش مضره بهش نمی دادم غذایی مثل سرخ کردنی ها و مخصوصا ترشیجات و عدس بیشتر میوه های فصل وغذاهای آب پز روتو  برنامه غذاییش قرار میدادم-اگه وسعتون می کشه خورشت گوشت گوسفندی که سرخ کردنی نباشه مثله قیمه یاچیزهای دیگه به صورت آب پز براش تهیه می کردم چون خیلی براش خوبه

4-حتماداروهاشو سرموعد بهش میدادم البته اگه داروها به بدنش ساخته در غیر این صورت اگه دکترش خوب نبود به یه دکتر دیگه رجوع می کردم

5-حتما به بیمارم بهترین داروهای گیاهی که تو جهان وجود داره  رو به صورت دم نوش براش تهیه می کردم داروهای گیاهی مکمل خوبی براش هست گیاهانی مثل گل گاو زبان،استوخودوس،سنبل الطیب و دارچین هرکدوم از اینهارو به اندازه یک قاشق چای خوری توی یک قوری پر از آب جوش می کردم و بعد که طعم اومد بهش می دادم داخل پرانتز قیمتش هم زیاد نیست

6-فقط خواب و خواب  می ذاشتم خیلی بخوابه و در ضمن اصلا نمی ذاشتم تاکید می کنم اصلا نمی ذاشتم هیچ  برنامه تلویزیونی ببینه و یا از کامپیوتر استفاده کنه حتی استفاده از اینترنت  خواندن حتی مجله هم براش تامدتی خوب نیست.چون همه ی این موارد براش ضرر داره و درضمن نمی ذاشتم تا چند روزی نمی ذاشتم به تنهایی از خونه خارج بشه

7-اگه دانشجو بود این ترم رو براش مرخصی می گرفتم یا سر کار میرفت حداقل چند هفته ای براش مرخصی می گرفتمو هر هدفی رو اگه داره دنبال می کنه بهش میگفتم که تا خوب شدن فعلا از ادامه دادن هدفت دست بر دار چون اصلا تلاشهای بدنی و ذهنی براشون خوب نیست

8-شنونده خوبی میشدم تا از علائم بیماریشو برام بگه البته بدون هیچ قضاوتی مثلا تو شدیدترین حالت بیماران دوقطبی میگن همیشه تحت تعقیب هستند یا چیزهایی داره کنترلشون میکنه یا چیزهای شبیه به این که شما می دونید واقعیت نداره.ولی برای بیمار صد در صد واقیعه و بهش اعتماد داره و در این صورت نباید نصیحتش کنید یا حرفاشو نقد کنید به جای این کارها تشویقش کنید که حرفهاشو براتون بگه و باهاش احساس همدردی کنید .البته این کار معمولا توسط افراد قوی بامهارت باید انجام بشه مثلا نباید مادر که خیلی شکننده هست این کارو انجام بده یا می تونید ازش بخواین که تمام فکرهایی که داره رو کاغذ بیاره این عمل خیلی به تخلیه شدن افکار مسموم ذهنش کمک میکنه

من مطمئنم که به لطف خدا اگه تمام  این کارها رو انجا بدین  وضعیت بیمارتون رو به بهبودی می ره وان شاءالله هرچه سریعتر روزی فرا می رسه که می تونن به وضعیت عادی زندگیشون برگردن