وقتی یک دوست یا یکی از اعضای خانواده در یک فاز (اپیزود) افسردگی یا اختلال دوقطبی (شیدایی-افسردگی) قرار دارد، ممکن است شما ندانید که چه کمکی میتوانید به او بکنید. ندانید که چطور باید با او رفتار کنید. ممکن است درباره صبحت از بیماری فرد، مردد باشید؛ یا احساس گناه، عصبانیت یا دستپاچگی داشته باشید. همهی اینها طبیعی است.
راههایی وجود دارد تا دوست یا عضو خانوادهتان را به وسیله کمک کردنش برای تصمیمگیری، در راه بهبود یاری دهید.
میتوان روند بهبودی را به پنج مرحله تقسیم کرد. افراد این پنج مرحله را با سرعتهای متفاوتی طی میکنند. بهبودی بیماریهایی مثل افسردگی یا اختلال دوقطبی، فراز و فرودهایی دارد. دوستان و خانوادهای که پشتیبان فرد و قابل اتکا باشند، نقش بسزایی در توانایی فرد برای کنار آمدن با این پنج مرحله دارند.
1) مدیریت فشار بیماریدرهم شکستن، غرق شدن و گیج شدن توسط بیماری
یک فاز مانیا (شیدایی) یا افسردگی، خصوصا آنهایی که مشکلات عمیقی در روابط، مسائل مالی، کاری یا حوزههای دیگر زندگی ایجاد میکنند، میتوانند برای همه کسانی که به هر نحو درگیر هستند، مخرب باشد. فردی که نیاز به بستری شدن پیدا میکند، ممکن است از بیمارستان با گیجی، شرم و درگیری عمیقی خارج شود و واقعا نداند حال باید چه کند.
آنچه دوستان و خانواده میتوانند انجام دهند:
بیماری فرد عزیز شما، تقصیر شما یا او نیست. یک بیماری واقعی است که میتواند با موفقیت تحت درمان قرار گیرد. تلاش نکنید همه چیز را به یکباره درست کنید. پشتیبان او باشید، اما بدانید که نهایتا این خود اوست که مسئول انتخاب درمان و سبک زندگیش است.
2) احساس اینکه زندگی محدود شدهتصور اینکه زندگی هیچوقت مثل سابق نخواهد بود
در این مرحله، افراد نگاه سختی به جنبههایی از زندگیشان میکنند که تحت تاثیر بیماری قرار گرفته است. ممکن است باور نکنند که زندگیشان میتواند رو به بهبودی بگذارد. این خیلی مهم است که دوستان، اعضای خانواده و دکتر، به شخص امید بدهند و تصویر خوبی از وی را برایش بازسازی کنند.
آنچه دوستان و خانواده میتوانند انجام دهند:
یک اختلال خلقی، طرز رفتار و اعتقادات شخص را تحت تاثیر قرار میدهد. ناامیدی، بیعلاقگی، عصبانیت، اضطراب و بیتابی، همه میتوانند از علائم بیماری باشند. درمان به افراد کمک میکند این افکار و احساسات منحرف شده را تشخیص دهند و برای تصحیحشان تلاش کنند. پشتیبانی و پذیرش شما در این مرحله ضروری است.
3) فهمیدن و اعتقاد به اینکه «تغییر ممکن است»به چالش کشیدن قدرت ناتوان کنندهی بیماری و اعتقاد به اینکه زندگی میتواند متفاوت باشد
امید، محرک قدرتمندی برای بهبودی است. برنامهها، اهداف، و اعتقاد به آیندهای بهتر میتواند افراد را برای بهبودی روزافزون کمک کند. در این مرحله افراد شروع به باور این مسئله میکنند که زندگی میتوان بهتر باشد و تغییر ممکن است.
آنچه دوستان و خانواده میتوانند انجام دهند:
علائم افسردگی و اختلال دوقطبی ممکن است ناامیدیای با شعار «که چی بشه؟» را سبب شوند.خود این هم یکی از علائم بیماریست. افراد میتوانند به وسیله درمان بهتر شوند. برای کمک به عزیزانتان در امر درمان، به آنها کمک کنید تا چیزهای منفیای که باعث نارضایتی آنها شده و خواستار تغییر آنها هستند و چیزهای مثبتی که میخواهند انجام دهند را شناسایی کنند. به آنها کمک کنید تا به این اهداف دست یابند.
4) تعهد به تغییرکشف ظرفیتها و به چالش کشیدن قدرت ناتوان کنندهی بیماری
افسردگی و اختلال دوقطبی بیماریهای قدرتمندی هستند، اما نمیتوانند افراد را از یک زندگی لذتبخش منع کنند. در این مرحله افراد تغییر در رفتار را تجربه میکنند و از ظرفیتهای زندگیشان و انتخابهایی که پیش رو دارند بیشتر مطلع میشوند. روی این موضوع تمرکز میکنند که احساس نکنند بیماریشان آنها را عقب انداخته یا این بیماریشان است که آنها را تعریف و توصیف میکند؛ آنها وجودی مستقل از بیماری هستند. فعالانه روی روشهایی که برای خوب بودنشان شناسایی کردهاند، کار میکنند. تمرکز روی نقاط قوت، مهارتها، منابع و پشتیبانیای که دریافت میکنند، به آنها کمک خواهد کرد.
آنچه دوستان و خانواده میتوانند انجام دهند:
رمز موفقیت، برداشتن گامهای کوچک است. تعداد زیادی از همین گامهای کوچک است که به تغییرات مثبت بزرگی میانجامد. راههای سادهای برای آنها پیدا کنید تا به چیزهایی که اهمیت میدهند بپردازند. مثلا فعالیتهایی که از آنها لذت میبرند یا چیزهایی که آنها میخواهند تغییر دهند؛ چه در زندگی خودشان، چه در دنیا.
5) اقدام برای تغییرپشت سر گذاشتن قدرت ناتوانکنندهی بیماری
در این مرحله افراد با گام برداشتن به سمت اهدافشان، کلمات را به اقدامات تبدیل میکنند. برای برخی ممکن است پیدا کردن یک کار تماموقت یا نیمهوقت یا حتی داوطلبانه باشد، و برای بعضی دیگر ممکن است تغییر یکی از شرایط زندگی یا کمک به بهبود سایر بیماران باشد.
آنچه دوستان و خانواده میتوانند انجام دهند:
افراد مبتلا به افسردگی یا اختلال دوقطبی توانایی ساختن زندگیای را که خواهان آن هستند دارند. وقتی فراتر از بیماریشان نگاه کنند و بیندیشند، ظرفیتها نامحدود است. باید دید خود را تغییر دهند. ممکن است بعضی از بیماریها علاج قطعی نداشته باشند؛ اما سد مطلق و غیرقابل عبور راه زندگی آنها نیستند.
چه میتوانید بگویید که به آنها کمک کند:
به هیچ وجه نگویید:
چیزهایی که باید بدانید:
همان توضیحاتی که در بخش Peer Support دادم، در این بخش هم صادق است. با این تفاوت که اینجا «پشتیبانان (نزدیکان) افراد مبتلا» هستند که با امثال خود و افرادی که شرایط مشابهی را دارند ارتباط برقرار میکنند. تبادل تجربه میکنند و از همه مهمتر به کسانی دسترسی دارند که میدانند قرار داشتن در شرایط آنها چگونه است.
در صورتی که ما بتوانیم مبتلایان و نزدیکان آنها را گرد هم بیاوریم، به زودی خواهیم توانست حداقل در بستر اینترنت، امکان ارتباط این افراد با یکدیگر را فراهم کنیم. پس اگر یکی از نزدیکان شما هم مبتلاست و مایل به بهبود شرایط وی و ارتباط با افرادی با مشکلات مشابه هستید، با ما تماس بگیرید
سلام
چند تا سوال داشتم .
1 . بیماری دو قطبی ایا از بدو تولد با بیمار است یا مانند بیماری های جسمی ممکن است فرد به ان دچار شود ؟ مثلا بر اثر شرایط زندگی و ...
2 . من تقریبا تمامی شرایط یه بیمار دوقطبی را دارم . ایا راهی هست که بدونم ایا واقعا این مشکل را دارم یا خیر ؟
3 . ایا بیماران دوقطبی مشکل فراموشی هم دارند یا خیر ؟ یعنی از عوارض ان است یا مشکل جای دیگری است ؟
ممنون
فرید جان سلام
توضیحات در مطالب آمده است
1-هنوز منشا دقیق معلوم نیست ولی احتمل ژنتیکی آن زیاد است
2- به روانپزشک فوری مراجعه کن زودتر درمان شی بهتره
3-نه