روان شناسان در نتیجه پژوهشهای خود
دریافته اند که زمینه های ناکامی به قرار زیر ممکن است در ایجاد بیماریهای روانی
موثر باشند: 1-فقر و نابسامانی مالی و عدم تامین اجتماعی طبقات پایین یا به
اصطلاح افراد مستضعف جامعه. 2-ناکامیهای
فرد در جلب رضایت پدر و مادر در امر خاصی. 3-بیماری
مزمن و نداشتن هوش و استعداد کافی برای رسیدن به هدفهای اجتماعی و هنری. 4-میل
به ازدواج و نداشتن امکانات لازم. 5-ناتوانی
در حل مسائل جنسی. 6-عشقهای
یکطرفه و بی سرانجام. 7-تعارضهای
خانوادگی و اجتماعی. 8-تشنج
و ناامنی در محیط کار و خانواده. 9شکست
و ناکامی در انتخاب شغل. 10-اختناق
فکری و عقیدتی. 11-داشتن
فرزندان ناباب و منحرف. اینها و بسیاری
موارد دیگر از این قبیل می توانند عقده حقارت و انواع بیماریهای روانی و بدنی و
اختلالهای شخصیتی به وجود آورند. البته مسائل روانی مربوط به یک طبقه خاص جامعه نیست
بلکه هر گروه و دسته ای مسایلی دارند که برخی از آنها ناشی از بافت و روابط
اجتماعی می باشند برخی دیگر بر اثر کم فکری، بی احتیاطی و
کجرویهای خود افراد حاصل می گردند. از سویی هر فردی در رویارویی با مشکلات زندگی
با دیگری تفاوت دارد. برخی در برابر دشواریها به سختی مقاومت می کنند و به نیروی
اندیشه و روشهای معقول به حل آنها توفیق می یابند. در صورتی که برخی دیگر توان
مقابله با آنها را ندارند دل به اندوه و غم می سپارند و دیر یا زود از پا در می
آیند و به اختلال شخصیت گرفتار می شوند.