زناشویی،ازدواج،اگر شما و یا همسرتان اختلال دو قطبی داشته باشید،باز هم میتوانید
هدایت هرگونه رابطه عاشقانه –چه آشنایی و چه ازدواج- میتواند کاری دشوار باشد. حال اختلال دوقطبی را با فراز و نشیب احساسی ناشی از آن را به این کار اضافه کنید، و روابط سختتر هم خواهد شد. وقتی «علی»، 58 ساله، سالها قبل ازدواج کرد، ابتدا همه چیز به خوبی پیش میرفت. او میگوید، «دوره نامزدی ما کاملاً طبیعی بود. ما خیلی خوب با هم کنار میآمدیم.»
سپس تغییرات خلقوخو من آغاز شد. طی دوره «اوج» یا حالت شیدایی، او خیلی بیش از درآمد خود ولخرجی میکرد. سپس او وارد دوره «نزول» خود شده و در اعماق افسردگی غرق میشد. این تغییرات شدید موجب استرس در رابطه زناشوئی او شده و اوضاع مالی خانواده او را با مشکل روبرو کرد. او در نهایت خانه را به نام همسرش کرد تا از او و دو فرزند خردسالش مراقبت کند. او میگوید، بالاخره «همسرم از من خواست او را ترک کنم چون دیگر نمیتوانست با بیماری من کنار بیاید.»
وقتی افراد وارد رابطهای میشوند، به دنبال ثبات هستند. اختلال دوقطبی میتواند یک رابطه را بسیار پیچیده کند. فرد، به ویژه اگر درمان نشود، مستعد تغییرات خلقو خو، شخصیت، و تعاملاتش میشود که این تغییرات میتواند انسجامی را که چهارچوب یک رابطه است را به خطر اندازد.
همه افراد مبتلا به اختلال دوقطبی با اختلاف فاحش خلقوخو مابین شیدایی و افسردگی روبرو نمیشوند. اما وقتی این دورهها بروز میکند، میتواند به رابطه آسیب بزند.
طی دوره شیدایی، ممکن است شخص حس قضاوت خود را از دست بدهد. این میتواند به معنای صرف پول هنگفت، بیبندوباری، انجام رفتارهای پرخطری مانند سوء مصرف مواد مخدر و الکل، و حتی درگیر شدن با قانون باشد. وقتی همسرتان مبتلا به اختلال دوقطبی بوده و در مرحله شیدایی قرار دارد، میتواند تا حد زیادی به رابطه آسیب بزند، زیرا این افراد دست به اقداماتی میزنند که شما را به خطر انداخته و یا شرایط مالی شما را به خطر میاندازد.
در جهت دیگر این منحنی، افسردگی قرار دارد. افسردگی میتواند شخص را به طور کامل از هر چیز –و هرکس- در اطرافش دور کند. اگر همسر او باشید، این دوره بسیار مایوسکننده خواهد بود زیرا دوست دارید او را از لاک خود بیرون آورید اما نمیدانید چطور میتوانید این کار را بکنید.
اختلال دوقطبی میتواند از همان ابتدای رابطه مشکلساز شود. وقتی شما در ابتدای امر با شخصی روبرو میشوید که مورد پسند شما است، طبیعی است که میخواهید تاثیر مثبتی بر او بگذارید. شاید گفتن این حقیقت که شما به اختلال دوقطبی مبتلا هستید مقدمه چندان خوبی نباشد. همیشه این ترس وجود دارد که موجب نگرانی طرف مقابل شده و فرصت آشنایی متقابل را از دست بدهید. هرچند، شما باید به طرف مقابل این حق را بدهید که از اختلال شما اطلاع یابد.
نیازی نیست که در همان قرار اول از مشکل روانی خود حرف بزنید. اما وقتی حس کردید که جاذبهای متقابل بین شما شکل گرفته و تصمیم گرفتید رابطه خود با او را جدیتر کنید، و وقتی تصمیم گرفتید صرفاً با این فرد خاص قرار بگذارید، باید همه چیز را کاملاً شفاف برای او بیان کنید.
دانستن آنچه چرخه شیدایی خفیف، شیدایی و افسردگی شما را تحریک میکند، و توجه به علایم هشداری که نشان میدهند در حال ورود به مرحلهای از این چرخه هستید میتواند به شما کمک کند که از شرایط نامناسب در رابطه جدید خود دوری کنید. هرچه افراد بیشتر این چرخهها را بشناسند، بهتر میتوانند آنها را کنترل کنند. علایم هشدار میتواند شامل اختلال خواب و تغییراتی در سطح فعالیت باشد.
مسائل مختلف، از استرس کاری تا مسائل مالی، میتواند موجب اختلاف و مشکلاتی در ازدواج شود. اما وقتی یکی از زوجین به اختلال دوقطبی مبتلا است، عوامل ساده استرسزا میتواند به شدت افزایش یابد. شاید به همین دلیل است که 90 درصد ازدواجهایی که در آنها یکی از زوجین به اختلال دوقطبی مبتلا بوده با شکست مواجه شدهاند.
«علی» نه تنها شاهد شکست ازدواج خویش، بلکه شاهد شکست بسیاری از ازدواجهای دیگری بوده که در آنها یکی از زوجین به اختلال دوقطبی مبتلا بوده است. او میگوید، «من حدود 19 سال یک گروه حمایتی را اداره کردهام. من زوجهای بسیاری را دیدهام که در حالی از در وارد شدهاند که ازدواجشان در آستانه فروپاشی بوده است.» اختلال دوقطبی، به ویژه وقتی تشخیص داده نشده باشد، فشار اضافه شدیدی را به رابطه تحمیل میکند.
داشتن رابطه برای کسی که به اختلال دوقطبی مبتلا است، دشوار است. اما غیرممکن نیست. زن و شوهر باید در کنار هم تلاش کنند تا بتوانند ازدواج را نجات دهند.
گام اول تشخیص و درمان بیماری است. پزشک شما میتواند داروهایی همچون لیتیوم را برای تثبیت بیشتر خلقوخوی شما و ضدافسردگیها را برای کنترل علائم بیماری شما تجویز کند. مشاوره با یک روانشناس یا مشاور مجرب نیز بسیار مهم است. با مشاوره میآموزید که چگونه رفتارهایی را که موجب استرس در رابطه شما میشوند را کنترل کنید. همراهی همسرتان در طول مشاوره به او امکان میدهد دلیل رفتارهای شما را درک کرده و روشهای بهتری را برای واکنش در برابر شما بیاموزد.
هرچه همسر فرد بیشتر در مورد این مسائل بداند، نقش موثرتری خواهد داشت. مشارکت همسر در روند درمان میتواند روند درمان اختلال دوقطبی را به تلاشی مشترک تبدیل کند. و واقعاً موجب افزایش احساس صمیمیت میشود.
اگرچه ممکن است دلتان بخواهد در هنگام افسردگی به لاک خود خزیده، و در دوره شیدایی احساس کنید که در اوج دنیا هستید، اما مهم آن است که وقتی کمکی به شما پیشنهاد شد آن را رد نکنید. گاهی نوعی قرارداد میتواند مفید باشد. با این قرارداد، میتوانید از قبل تصمیم بگیرید که تحت چه شرایطی به همسرتان اجازه میدهید به شما کمک کند.
برای همسران افراد اختلال دوقطبی، دانستن اینکه چه موقع باید پشنهاد کمک دهند مستلزم تشخیص احساس فرد است. شما باید تلاش زیادی بکنید تا بتوانید متوجه حالت طرف مقابل شوید. و باید نسبت به خلقوخوی آنها حساس باشید. در حال حاضر «علی» مجدداً ازدواج کرده و همسر او نیز همچون خودش به اختلال دوقطبی دچار است. وقتی یکی از آنها متوجه میشود که طرف مقابل در آستانه افسردگی قرار گرفته از او میپرسد، «چه احساسی داری؟» و «چه کمکی از من ساخته است؟» این پیشنهاد کمک محبتآمیز، هردو نفر را در مسیر صحیح نگه میدارد.
• داروهای خود را مطابق دستور پزشک مصرف کنید. و تمام جلسات مقرر مراجعه به پزشک را رعایت کنید.
• به یک کلاس آموزش ازدواج مراجعه کنید.
• با هر روشی که فکر میکنید در مورد شما موثر است، چه نوشتن در یک نشریه، قدم زدن طولانی، یا گوش دادن به موسیقی، استرس خود را کنترل کنید. سعی کنید به فعالیتهای لذتبخش بپردازید.
• چرخه خواب منظمی داشته باشید.
• غذای سالم خورده و به طور منظم ورزش کنید.
• از الکل و کافئین دوری کنید.
اگر به فکر آسیب زدن به خودتان یا خودکشی افتادید، فوراً به دنبال کمک برآیید.
سلام
من۲۱سالدارم و یکیادوست دارم اونم۲۱سالشه
هموخیلی دوست داریم وعاشق هم هستیم
اماهردوتایمون بیماریه دو قطبی داریم و عصبی هستیم اماخیلی خوب بامشگلات کنارمی ایم و اغلب اون کوتاه میاد
بنظرتو میتونیم باهم اذدواج کنیمممم؟؟؟؟؟؟
سلام بله ولی شناخت بیشتر کنید از هم و برای بجه دار شدن عجله نکنید