آشنایی با بیماریهای روحی و جسمی و نحوه درمان

معرفی کامل و عوامل ایجاد کننده و روشهای جدید درمان

آشنایی با بیماریهای روحی و جسمی و نحوه درمان

معرفی کامل و عوامل ایجاد کننده و روشهای جدید درمان

ایجاد امنیت روانی در خانه یا بیمارستان؟

ایجاد امنیت روانی در خانه یا بیمارستان؟
روانپزشکان تاکید می‌کنند که نگهداری بیمار مبتلا به اختلال روانپزشکی حاد، اصولی دارد. یعنی از آنجایی که بیمار مبتلا به این نوع اختلال روانپزشکی، فردی ناتوان و بریده از جامعه است که توان مراقبت از خود یا حضور در جامعه را ندارد باید از او با اصول مشخصی در منزل یا در موارد خاصی با تشخیص متخصص روانپزشک در کلینیک‌های تخصصی مراقبت کرد. 
به گفته روانپزشکان، رویکردهای معاصر و پیشرفت هایی که در درمان دارویی و درمان های روانی ـ اجتماعی برای اختلالات مختلف روانپزشکی و حتی اختلالات شدید رخ داده امکان زندگی مستقل تر و اجتماعی بیماران را فراهم آورده است بنابراین در شرایط کنونی بهتر است به دنبال شناسایی راهکارهایی برای بازگرداندن بیماران به جامعه و فعالیت و روابط اجتماعی باشیم تا بتوان با واگذاری نقش های مناسب اجتماعی و شغلی امکان استقلال زیادتر آنان را فراهم آورد. 
در واقع هدف از بستری این است که سعی کنیم اقامت بیماران در بیمارستان طولانی نشود و بهتر است بیماران بتوانند در محیط اجتماعی وارد شوند و با سایر افراد جامعه در تعامل قرار بگیرند و بتوانند با بیماری خود کنار بیایند و بتدریج به سوی زندگی عادی روانه شوند. 

ضرورت بستری شدن در بیمارستان
بستری و مراقبت از بیماران در بیمارستان یا موسسات، در موارد کمی مورد نیاز است. یعنی امروزه با تشخیص زودهنگام و درمان بیماران، برنامه های مراقبت با این دید طراحی و اجرا می شود، اما گاهی با نگرفتن درمان مناسب یا تاخیر در درمان که معمولا به سبب دسترسی نداشتن به خدمات پیشرفته یا ناآگاهی رخ می دهد، شدت نشانه ها به حدی می رسد که ممکن است بیمار برای خود یا دیگران خطرناک باشد.

در این موارد به ناچار باید بیمار را بستری کرد. وقتی بیماری که نیاز به بستری شدن دارد، در خانه نگهداری می شود، بالطبع مشکلات زیادی به وجود می آید که بسیاری از این مسائل ریشه های فرهنگی دارند و با میزان آگاهی جامعه درباره اختلالات در ارتباط مستقیم هستند.
به علت ماهیت بیماری های شدید روانپزشکی، انکار و نپذیرفتن بیماری می تواند یکی از نشانه های اصلی باشد. در این صورت بیمار از پذیرش درمان و مصرف دارو سرباز خواهد زد. این مورد هم از دیگر مواردی است که به ناچار باید بیمار را بستری کرد بنابراین در مواقعی لزوم و با تشخیص نظر روانپزشک حتما اقدام به بستری بیمارتان کنید تا از مزمن شدن بیماری و طولانی شدن روند درمان جلوگیری کنید.
بستری شدن بیمار تابع سن بیمار نیست. نوع بیماری، شرح حال بیمار، مرحله تشخیص و پذیرش درمان از سوی وی ضرورت بستری شدن اش را تعیین می کند. بستری بیماران به صورت کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت است و ممکن است بین یک هفته تا شش ماه طول بکشد.

اصول نگهداری از بیمار در کنار خانواده
روان شناسان تاکید می کنند که مسائل و مشکلاتی که در خانواده ها وجود دارد به نوبه خود اثر مستقیمی بر پذیرش بیماران در خانواده ها دارد و این مساله در نهایت بر بهداشت روانی کل جامعه اثرگذار است بنابراین لازم است که هنگام درمان و بازتوانی بیماران با خانواده ها نیز صحبت شود و مهارت افزایش پذیرش بیمار و ایجاد امنیت روانی و ثبات در خانواده به آنها آموزش داده شود و اطلاعات آنان ارتقا یابد تا فضای امن تری برای بیماران فراهم شود و در صورت لزوم در جلسات خانوادگی مشاوره حضور یابند. باید در نظر داشت چنانچه فضای خانواده ناامن و پرتنش باشد بر روند بهبودی بیمار تاثیر می گذارد.

اصول مورد توجه خانواده ها
روانپزشکان تاکید می کنند که باید در نظر داشته باشید درمان های تجویزشده در منزل دنبال شود و بیمار تحت کنترل باشد تا آسیبی به آرامش داخل خانواده وارد نشود. اگر بیمار تحت کنترل نباشد و در مرحله حاد باشد می تواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر سلامت روان دیگر اعضای خانواده اثر بگذارد و به نوعی آنها را کلافه کند. 
در این حالت نیازهای دیگر اعضای خانواده نیز تامین نمی شود و خانواده دچار روند نزولی و تخریبی می شود بنابراین از اصول مهم نگهداری در منزل داشتن اطلاعات کافی در مورد درمان های تجویز شده و اقدام به انجام آنهاست. معمولا درمان های ترکیبی از قبیل درمان دارویی و غیردارویی برای افراد مبتلا در نظر گرفته می شود که خانواده باید در مورد انجام آنها همکاری و توجه کافی را داشته باشد.
بر این اساس روان شناسان بر رعایت چند اصل زیر برای نگهداری از بیماران دچار اختلال روانی در منزل تاکید می کنند:
ـ حتما مراقب نشانه ها و علائم عود بیماری باشید تا زمانی که رویت شد اقدامات به موقع و مراجعه به متخصصان صورت گیرد. 
ـ بیمار خود را به علت مبتلا بودن به اختلال سرزنش و تحقیر نکنید.
ـ از محدودیت هایی که بیماری برای فرد مبتلا ایجاد می کند، آگاه باشید و خواسته هایتان متناسب با توان جسمی و روحی بیمارتان باشد.
ـ فضای خانه را با حداقل تنش و با نشاط نگهدارید.
ـ توصیه های روان درمانگران را اجرا کنید و چنانچه فعالیتی برای بیمارتان توصیه می شود به علت دلسوزی آن را به تعویق نیندازید

با بیمار روانی چگونه رفتار کنیم؟

انسان یک واحد زیستی، روانی، اجتماعی و روحانی است. این واحد ممکن است در معرض عوامل آسیب زای مختلف قرار گیرد. بهداشت روان پیش از آنکه به شرایط و نابسامانی های بیرونی مربوط باشد از طرز تلقی و نگرش فرد و نحوه مواجهه وی با مشکلات ناشی می شود؛ لذا حفظ سلامت روان از آسیب ها و نابسامانی ها کاری ساده نیست و نیازی به کسب یافته های جدید از علم روانشناسی دارد.

متاسفانه خیلی از افراد توانایی و مهارت لازم را برای روبرو شدن با کسی که از بیماری یا اختلال روانی رنج می برد، ندارند؛ به همین دلیل ممکن است رفتاری با بیمار بکنند که به تشدید بیماری وی دامن بزند. رفتار درست و سنجیده با بیمار روانی بخشی از فرآیند درمان به شمار می آید. در این راستا موارد زیر قابل ذکر است:

- انکار بیماری روانی چه از سوی بیمار و چه اطرافیان وی به یک اندازه می تواند فرآیند بهبود و درمان را به عقب بیندازد؛ پس پذیرش بیماری گام نخست در درمان است.

- برداشت ها و تلقی های غلط و نادرستی که در میان خانواده ها درباره بیماری روانی و برخی از اختلال های روانی وجود دارد یکی از عوامل شدت یافتن بیماری است.


- بیمار روانی رفتار خود را کاملا طبیعی و عادی می داند. درک این نکه از سوی اطرافیان بیمار سبب می شود تصوراتی از این دست که بیمار آنها را فریب داده و یا از روی قصد آزارشان می دهد در ذهنشان از بین برود.

- بیمار روانی دارای چرخه خاص خود است؛ به این معنا که می تواند از اختلالات سبک تا بحران های بزرگ را دربر گیرد و رفتار افراد با بیمار، با توجه به ویژگی های بالینی نوع بیماری، روش خاصی را می طلبد.

- صبر و شکیبایی و حوصله زیاد در برخورد با یک بیمار روانی کمک بزرگی به بهبودی وی است. در مقابل صعبانی شدن و بی حوصلگی به خرج دادن می تواند بیماری را تشدید کند.

- از سویی گفتگو با بیمار در مورد هر موضوعی که دوست دارد باعث می شود تا او آزادانه سخن بگوید و این مسئله بین شما و بیمار صمیمیت به وجود می آورد و از سوی دیگر، سبب می شود تا بیمار خودر ا تنها احساس نکند و در مورد بیماری خود دچار توهم نشود.

در گفتگو با بیمار درک این نکته ضروری است که در کوتاه مدت و خیلی سریع نمی توان دیدگاه بیمار را تغییر داد.

- دادن این اطمینان به بیمار که شما می خواهید با وی رابطه صمیمی برقرار کنید و خود شما هم تافته جدا بافته از او نیستید و در معرض بیماری یا مشکلات روانی مشابهی قرار دارید منجر به یک اطمینان دو سویه میان شما و بیمار می شود.

- فشار آوردن به بیمار و توصیه مرتب به او که این کار را بکن و آن کار را نکن یا گفتن جملاتی از این دست که آیا تو نمی خواهی خوب شوی؟ می تواند سبب واکنش منفی بیمار شود.

- در برخی از خانواده ها به علت پایین بودن سطح سواد فرهنگی از عنوان برخی از بیماری های روانی برای انگ زدن (برچسب) به بیمار استفاده می شود یا اختلال روانی وی را مرتب به رخش می کشند که این مورد فرآیند درمان را مشکل، پیچیده و طولانی می کند.

نتیجه آنکه اختلالات روانی یا رفتاری در جوامع مختلف انسانی کم و بیش مشهود است و بسیاری افراد در زندگی امکان ابتلا بهناراحتی های روانی را دارند. رفتار مناسب و منطقی با کسانی که از نظر روانی آسیب دیده اند می تواند در بهبود یا در اصلاح رفتار بیمار نقش اساسی داشته باشد. در برخورد با بیمار روانی رفتار افراد باید از شکیبایی و متانت و پختگی لازم برخوردار باشد. هرگز نباید رفتار ما با بیمار روانی همراه با پرخاشگری و استهزا و تحقیر و ترحم باشد؛ بلکه باید اعتماد به نفس و عزت نفس را که از پایه های اصلی بهداشت روانی است به بیمار انتقال دهیم.

جلوگیری از عود مجدد

طول درمان بیماری دوقطبی خیلی طولانی مدته برای بعضیا حتی تا آخر عمرشون هم طول میکشه ولی متاسفانه بیماران بعد از یک مدت که حالشون خوب میشه فکر میکنن دیگه هیچ احتیاجی به دارو ندارند و خود سرانه مصرف رو ترک میکنند

طبق اطلاعاتی که من دارم مصرف والپرات سدیم که معمولا برای اکثر بیماران دوقطبی تجویز میشه همه پزشکان جهان اتفاق نظر دارند که نباید این دارو رو کمتر پنج سال قطع کرد

ببینید عود بیماری دلایل زیادی داره که یکیش قطع مصرف دارو هستش

اگه شخص بیمار براش تنش یا اضطرابی به وجود بیاد ممکنه دوباره حالش بد بشه

واینجاست که نقش اطرافیان پر رنگ میشه و بلافاصله با علائم عود مجدد باید به شخص بیمار محترمانه گوش زد کنند

و اون و ببرن پیش پزشک معالجش

و اینکه گفتین آیا میتونه دور از خانواده باشه

پاسخش بستگی به شخص مورد نظر داره

هرچند که اگه شخصی کلی هم راجب این بیماری بدونه

ولی موقع عود شاید نتونه خودش متوجه بشه

واکثر اطرافیان این عدم ناهماهنگی در شخص رو متوجه میشن

حالافرض کنیم شخص بیمار در یک محیط غریبه بره تو فاز افسردگی

همه میگن ای بابا فلانی چقدر کم محله یا چرا اصلا مارو تحویل نمیگیره!!

یا اگه تو فاز شیدایی باشه مثلا : وای فلانی چقدر مغرور و از خود راضیه چرا با من بد صحبت کرد و اون جوری عصبانی شد این اول خوب بود الان چرا این طوری شد؟

مطمئنا اشخاص غریبه که با این بیماری آشنا نیستند نمی تونن کمکش کنن و حتی بیشتر اوقات کارو خرابتر میکنن

زمانی که نوسانات خلقی شما شروع می شود، باریک بین و خرده گیر می شوید ( یعنی هی نق می زنید و غرولند میکنید و بسیار تحریک پذیر می شین و زود کنترل اعصابتون رو ازدست میدین و عصبانی میشین و همچنین سوءظن و بدبینی هم میاد سراغ تون). این امر به ویژه زمانی بیشتر می شود و صحت دارد که

سابقه خیلی طولانی در بیماری خلقی داشته باشید(پس هر وقت این علائم اومد سراغتون ،گوش به زنگ باشید؛ مراقب خودتون باشید)

منبع  کتاب غلبه بر نوسانات خلقی ص86

درک کیفیت زندگی افراد بیمار دو قطبی با افراد معمولی و رعایت بیشتر آنها

نظر می­رسد، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی حتی در فاز یوتایمیک بیماری نیز از لحاظ ابعاد مختلف عملکرد جسمی و روانی دچار آسیب هستند و در واقع کیفیت زندگی آنان در قیاس با افراد سالم، افت بارزی را نشان می­دهد. تاثیر عوامل جمعیت­شناختی از جمله جنسیت، وضعیت تاهل، شرایط شغلی و تحصیلی در مطالعات مختلف، نتایج متناقضی را نشان داده است که می­تواند عمدتا ناشی از تاثیر محیط اجتماعی و فرهنگی بر زندگی افراد باشد.

با توجه به تاثیر عمیق اختلال دوقطبی بر کیفیت زندگی بیماران که حتی در طی دوره­های یوتایمیک بیماری نیز نمود دارد، به نظر می­رسد که برای این افراد حمایت­های بیشتری در قالب برنامه­های آموزشی مهارت­های ارتباطی، روان­درمانی­های مختلف تایید شده برای این بیماری، حمایت­های اجتماعی و پی­گیری­های مکرر از لحاظ بررسی وضعیت سلامت جسمی نیاز است تا موجب ارتقای کیفیت زندگی آنان گردد.

مشکلات جسمانی و درد در اختلالات جسمی می­تواند مختل­کننده­ی کیفیت زندگی هر فرد باشد. با توجه به این که 24 درصد بیماران دوقطبی در طول زندگی سه مورد یا تعداد بیشتری از مشکلات جسمی را یا به علت بیماری زمینه­ای احتمالی ژنتیکی دخیل و یا به علت بروز عوارض ناشی از داروهای سایکوتروپیک مصرفی، تجربه می­کنند
در ابعاد مختلف عملکرد روانی می­تواند ناشی از خصیصه­ی اختلال دوقطبی باشد یعنی دوره­های مکرر عود بیماری که نیاز به بستری­های متعدد را به همراه دارد. این بیماران طی دوره­های افسردگی به علت تمایل به گوشه­گیری و دوری­گزینی از اجتماع، در ارتباطات بین فردی دچار مشکل می­گردند. این مسئله در دوره­های مانیا و هیپومانیا به صورت بی­قراری و مداخلات بی­جا در کارهای دیگران می­تواند مشکل­زا شود. با توجه به برچسبی که این بیماران در محیط زندگی دریافت می­کنند ، حتی در دوره­های بهبودی نیز به نظر می­رسد که عنوان بیماری بر عملکرد اجتماعی و روابط بین فردی ایشان، تاثیر نامطلوب بگذارد و یا  رفتارهای بازداشته شده از احساسات و با دقت زیاد بیماران یوتایمیک دوقطبی با تاثیری که بر سایر افراد و محیط می­گذارد،  اثری منفی بر عملکرد اجتماعی و کیفیت زندگی این بیماران دارد.