گاهی شاد و شنگول و گاهی بدخلق و عصبی.گاهی خندان و با روی گشاده جواب خانواده را میدهیم و گاهی با عصبانیت.
این حالت، نشانگر بیماری روانی است که پزشکان به آن بیماری دوقطبی میگویند. در جامعه ما به دلایل مختلف این بیماری رایج است و خیلی از ما این ویژگیها را جدی نمیگیریم و برای معالجه آن حاضر به مراجعه به روانشناس نیستیم چراکه براساس یک تفکر اشتباه قدیمی فکر میکنیم ممکن است به ما انگ دیوانه بودن بزنند.
در حالیکه خیلی از این مشکلات قابل حل است و کافی است این واقعیت را بپذیریم که ما از نظر روحی متعادل نیستیم و مشکل داریم.
به اعتقاد پزشکان، معتادان و مصرفکنندگان داروهای مخدر مثل داروهای کروتون و افرادی که در شیفتهای شب کار میکنند، از جمله افرادی هستند که دچار این بیماری میشوند.
اختلال دوقطبی چیست؟ خیلی از ما دوقطبی هستیم
ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که چه اشکالی دارد که شخصی انرژی زیادی داشته باشد؟ مشکل این است که شما شاید کارهای اغراقآمیز یا غیرعاقلانهای طی حالت مانیایی (شوق افراطی) انجام دهید. بسیاری از عقاید شما غیرمنطقی هستند و حرفهای اغراقآمیز شما ممکن است حتی بهترین دوستهایتان را هم با شما غریبه کند. بعد از این مرحله، انرژی شما پایین میآید وقتی این اتفاق میافتد شما به افسردگی شدید میرسید. ۱۰ تا ۱۵ درصد از افرادی که اختلال دوقطبی دارند این حالات خود را با خودکشی پایان میدهند.
این بیماری در مردان ابتدا حالتهای مانیک و در خانمها حالتهای افسردگی ایجاد میکند. هرچه این اختلال زودتر شروع شود، دوره این بیماری شدیدتر خواهد بود.
این اختلال در صورتی که کنترل نشود، در زندگی شخصی، خانوادگی و شغلی فرد، آشفتگی بهوجود میآورد و شخص خسارت میبیند و نشانههای بیماری در طول زندگی فرد تکرار میشوند. خبر خوب این است که اختلال دوقطبی یکی از بیماریهای روانی قابل درمان است و همه افرادی که از اختلال شدید دو قطبی رنج میبرند، درگیر اختلالات شدید این بیماری نمیشوند.
برخی افراد از اختلال Cyclothymic (تغییر وضع مزاجی و روحی از شادابی، فعالیت، غمگینی و....) رنج میبرند، مشکلی با شدت کمتر، به همراه بیثبات بودن رفتار که زمان کوتاهتری دارد و ضعف کمتری نسبت به حالت قبل ایجاد میکند. در صورتیکه اختلال دوقطبی گسیختگی زیادی را در زندگی فرد بهوجود میآورد، خیلی از افرادی که از اشکال ملایم این بیماری رنج میبرند رهبران قوی و مبتکری هستند.
در حقیقت طبق شواهد موجود گفته میشود افراد بزرگی در تاریخ بودند که از اختلال دو قطبی یا اختلالاتی شبیه به آن رنج میبردند. در بین آنها شخصیتهای سیاسی همچون چرچیل، دنیل و بستر و موسولینی، رهبران مذهبی همچون جوزف اسمیت (بنیانگذار مورمونیسم) ویلیام کوپر (شاعر و سراینده) و سی.تی استاد (مؤسس جنبش مذهبی دانشآموزان) وجود دارند.
مانیا (شوق افراطی)
اشخاصی که در حالت مانیایی به سر میبرند بهشدت تحریکپذیر، بدخلق و پرتکاپو هستند. آنها به خواب کمی احتیاج دارند (دو یا سه ساعت در شب حالت معمول آن است)، سریع و با فشار حرف میزنند افکار دورهای دارند و ممکن است بهطور ناگهانی از موضوعی به موضوع دیگری که هیچ ربطی به هم ندارند، بپردازند، گیج و بیملاحظه هستند، بیپروا رانندگی میکنند، شدیدا شاد و سرمست هستند هزارها دلار را به سرعت خرج میکنند. بسیاری از آنها احساس اغراقآمیزی از اهمیت یا تواناییهایشان دارند.
در حالتهای مانیایی خفیفتر انرژی زیاد، تفکر سریع و احتیاج به خواب کم بهطور موقت میتواند به نوآوری باورنکردنی تبدیل شود. همچنین این افراد میتوانند بسیار زودجوش و اجتماعی باشند و شاید به اینکه افراد قابلی در سخنرانی هستند یا گرمکننده مجالس هستند، ایمان بیاورند.
در مانیایی شدید، افراد به یک بیمار روانی تبدیل میشوند بدین معنی که مراحل فکری یا تواناییشان برای قضاوت درباره حقیقت همخوانی ندارند. آنها شاید درباره تواناییهایشان اعتماد زیادی پیدا کنند ومعتقدندکه قدرت پیشبینی آینده را دارند.
بعضی اوقات یک فرد مذهبی با اختلال دوقطبی، ممکن است مسوولیتهای روزانهاش را رها کرده و تمام وقتش را به خواندن کتاب مقدس بپردازد و ساعتها با یک نفر در مورد خدا صحبت کند.
افراد بسیاری با این اختلال باید به پزشکان زیادی طی چندین سال مراجعه کنند تا یک نفر دلیل اصلی را کشف کند.
تشخیص حالت شادمانی که بخشی از اختلال دوقطبی است در ابتدا سخت است. بسیاری از مردم فکر میکنند که یک شخص مانیک یک شخص شاد و با انرژی است، آنها نمیدانند که مانیا ممکن است باعث شود شخص پارانئید، زودرنج، تحریکپذیر و بسیار قوی شود. مانیای خفیف ممکن است با نوسانات معمولی رفتار، اشتباه گرفته شود.
افسردگی
قسمت دیگر اختلال دوقطبی مخالف حالت مانیایی است. افرادی که در حالت افسردگی هستند احساس غم و دلتنگی میکنند، سطح انرژی پایینی دارند، مقدار خواب آنها افزایش یا کاهش یافته است، به فعالیتهای لذتبخش بیعلاقه شدهاند، احساس بیارزشی میکنند، نمیتوانند تمرکز کنند و افکار مرتبط با خودکشی دارند. افراد در حالت افسردگی عموما احساس گناه میکنند و خودشان را محکوم میکنند وفکر میکنند که خدا آنها را دوست ندارد و رستگاری خود را از دست دادهاند.
استرس خانواده
هر دو حالت مانیایی و افسردگی تنش باورنکردنی را برای افراد خانواده و دوستان ایجاد میکند. از آنجایی که افراد در حالت مانیایی غیرمنطقی هستند و رفتار نسنجیدهای دارند، اعضای خانواده میترسند که این افراد کاری مضر یا خطرناک انجام دهند. این افراد شاید خانواده را به قرض و بدهیهای سنگین گرفتار کنند، کارهای متفاوتی انجام دهند، کارشان را ترک کنند و رفتارهای احمقانهای از خود بروز دهند. اعضای خانواده افراد افسرده وقتی بارها تلاش آنها برای حمایت و تشویق شخص رد میشود، خیلی ناامید میشوند.
باسلام,گروهی ایجاد کرده ایم برای کمک به عزیزانی که اختلالات دوقطبی-دوشخصیتی دارن ,ازدوستان عزیزی که این حالات رو دارن یایکی ازنزدیکانشان دارن گروه رو براشون بفرستن تا کمکی باشدبرای رفع این مشکلاتhttps://telegram.me/joinchat/Bh042wcBsn2jXJ8gL9WyfQ