یکی از روشهای درمانی که چند سالی در کشورهای دیگر مورد استفاده قرار می گیرد ونتایج مطلوبی در این روش کسب شده است و هر روز بر کاربرد ودانش علمی آن افزوده می شود درمان بوسیله حیوانات خانگی است که به صورت علمی و تخصصی با این نام(Animal-assisted Therapy) خوانده میشود.ولی در زبان عامیانه به آن درمان بوسیله حیوانات خانگی و مونس انسان که مخفف شده با این نام pet therapy گفته میشود. اما جای تاسف دارد که در کشور ما این شاخه از علم روانشناسی به هیچ وجه مورد توجه قرار نمیگیرد و خیلی افراد با این روش از درمان کاملا بیگانه هستند وبه کرارات گزارش و دیده شده که افرادی که خود رافردی با معلومات میدانند بخاطر عدم داشتن علم و معلومات در این روش درمانی بی نظیربرای انکه زیر سوال نروند این روش نوین را مورد تمسخر قرار می دهند و با افتخار هم منم منم میکنند(اینجا همون جایکه باید به این افراد گفت مدرکتو چند خریدی).
تحقیقات گسترده وپربارمحققان در اقسا نقاط کشورهای مختلف جهان نشان داده که میتوان پارهای از مشکلات عاطفی و اختلالات روحی,افسردگی ,و پیش گیری الزایمر افراد را بوسیله حیوانات خانگی درمان و پیشگیری نمود. در علم روانشناسی و روانپزشکی عبارت pet therapy (درمان بوسیله حیوانات همدم) سالها است که در کشورهای دیگر جهان جای گاه خاص خود را تثبیت کرده ولحظه به لحظه علاقه محققان و پژوهشگران برای پی بردن به رمز و راز آن بیشتر اشکار میشود.
تحقیقات محققان بیانگر آن است که برقراری عاطفی و پیوند با حیوان در افراد گوشه گیر ومنزوی آنها را از حالت یکنواختی وسکون خارج نموده و قسمتی از نیازهای روحی انها را به صورت مداوم برآورده میکند. یک حیوان خانگی دست آموز میتواند با رفتارهایش محبت و عاطفه صاحب خود را به سبکی انحصاری جلب نماید وانسان با برقراری رابطه عاطفی و محبت گونه مداوم با حیوان مورد علاقه اش، احساسات درونی که همیشه با آن در ستیز بوده واز بیان خیلی چیزها دچار خجالت میشده ونمیتوانسته در مقابل انسانهای دیگر ابرازشان کندرا تخلیه بیانی کند و از این طریق روح و احساس مبارزگر خجالتی خود را ارضا و خالی نماید.
یکی ازعمده معضلات زندگی های صنعتی و شهر نشینی,احساس تنهایی ونیافتن مونس خوبی است که ادمی را درکندو این مشکل به وفور در میان انسانهای که بیشتر درزندگی شهری و صنعتی زندگی میکنند به چشم میخورد. احساس تنهایی در دراز مدت آثار تخریبی زیادی بر روح و روان و حتی جسم انسانها میگذارد و هر چه که به جلو پیشروی کند کم کم انسان دچار افسردگی میشود و زندگیاش تحت تاثیر قرار میگیرد. در جوامع وزندگی های کشور های غربیمدتی است که حیوانات دست آموز و خانگی به خانههای آنهاراه یافته و اشخاص زیادی علاقمند به داشتن حیوانات خانگی در منزل خود هستند.. غربیها با نگهداری حیوانات توانستهاند قسمتی از خلاء عاطفی خود را اینگونه جبران نمایند.
البته لازم به ذکر است که بگویییم قرار نیست ما هم پیرو این فرهنگ های کشور های غربی باشیم و از قدیم هم گفته اند هرچیزی جای خود نیکوست
بعنوان مثال تحقیقات نشان میدهد کودکان با علایمی از اختلالات روانپریشی و افسردگی هم در درمان با حیوانات خانگی مورد توجه قرار گرفته اند و نشانههایی از بهبودی در بینشان مشاهده گردیده است. البته هنوز محققان اختلافاتی در نتایج درمانی این کودکان دارد که به همین سبب زمینه برای مطالعه در اینباره فراوان است. ضمن آنکه نتایج سودمند حاصل از بکارگیری این روش درمانی در بین کودکانی با معلولیت جسمی و حرکتی و معلولیت های حسی بیشتر مشاهده گردیده است.
بعنوان نمونهای دیگر در ژاپن استفاده از حیوانات اهلی برای التیام روحی معلولان، سالمندان و افراد مواجه با بیماریهای صعبالعلاج، در حال گسترش است. اینگونه فعالیتها در ژاپن بیشتر از سوی سازمانهای غیرانتفاعی (N.G.O.) با هدف ایفای نقشی مفید در جامعه و بصورت داوطلبانه و کاملاً مردمی صورت میگیرد.
مرور دستاوردهای حاصل از این فعالیتها نشان میدهد که نقش التیامبخش حیوانات اهلی در روحیه افراد معلول یا سالمندانی که در خانه سالمندان زندگی دایمی دارند، بسیار پررنگ است. افراد معلول یا سالمندانی که در آسایشگاههای سالمندان نگهداری میشوند، به دلیل کم بودن فرصت برای حضور در جامعه، دچار فشارهای روحی “استرس” و یا دلتنگی میشوند. تجارب درمان بوسیله حیوانات (Animal-assisted Therapy) نشان داده پس از آنکه معلولان یا سالمندان با حیوانات اهلی از نزدیک برخورد کردهاند، روحیه آنان دگرگون و از گوشهگیری گریخته و لبخند بر روی لبانشان آشکار شده است.
حیواناتی که از آنها به این منظور استفاده میشود، باید دارای شروط ویژهای همچون بهرهمندی از سلامتی کامل و گذراندن آموزشهای لازم باشند. پیش بینی میشود در آینده نزدیک و به تدریج استفاده از این روش درمانی برای التیام روحی معلولان، سالمندان یا بیماران گسترش یافته و به یکی از محورهای مهم روان درمانی تبدیل شود.
حال که این روش درمانی توسط روانشناسان و روانپزشکان در دیگر کشورها تجربه شده و نتیجه بخش بوده، جا دارد در کشور ما نیز این روش حتی بصورت آزمون و خطا مورد بررسی قرار گیرد، چرا که طبق تحقیقات صورت گرفته در دنیا، مصرف دارو در بیمارانی که تحت درمان به این شیوه قرار گرفته بودند به طور قابل ملاحظهای کاهش یافته و مدت درمان آنها نیز تقلیل یافته است.در این نوشته سعی بر این بود تا صرفاً بطور مختصر نگاهی کلی به موضوع درمان به وسیله حیوانات داشته باشیم و پرداختن به جزئیات آن و یا ذکر منافع نگهداری از برخی حیوانات و پرندگان در برانگیختن احساس مسئولیت و تربیت کودکان و سایر نقشهای متصور برای ارتباط انسان و حیوان فرصت دیگری میطلبد.
ضمناً لازم به ذکر است چون در کشور ما درباره نگهداری سگ و گربه و برخی حیوانات از نظر شرعی یا فرهنگی برخی محدودیتها ، شبهات و حتی در مواردی برداشتهای نادرست و شایعات وجود دارد، میتوان تا رفع شبهات بر روی سایر حیوانات نظیر ماهیان آکواریومی و یا پرندگانی نظیر انواع طوطی که در دنیا نتایج درمان به وسیله آنان هم روشن و ثمربخش بوده تمرکز نمود.
محاسن و معایب حیوانات خانگی
برای اینکه اظهارنظر در این باره را کاملا برعهده پزشکان اروپایی و در اصل انگلیسی تبار بیندازیم، مطالبی را که آنها در این رابطه در یکی از معتبرترین و مشهورترین مجلات پزشکی دنیا، یعنی نشریه طبی انگلستان به چاپ رساندهاند، میخوانید:
ارتباط و وابستگی روحی که میان حیوان خانگی و صاحب او ایجاد میشود میتواند تا حد همان روابط بین انسانی (مثل رابطه یک خواهر و برادر و یا رابطه دو دوست صمیمی) مستحکم و عمیق شود و به همین ترتیب میتواند، فواید روحی- روانی مشابه آن را هم داشته باشد. از دست دادن و مرگ این حیوان خانگی گاهی با عوارض روحی شدید برای فرد صاحب آن همراه میشود که شبیه داغدیدگی عزاداریهایی است که در هنگام فوت یکی از اقوام اتفاق میافتد. صاحب این حیوان ممکن است به هیچ عنوان تحمل و ظرفیت پذیرش بیماری یا مرگ حیوانش را نداشته باشد و به دنبال بروز چنین مشکلاتی، با عوارض و پیامدهای ناخوشایند روحی و روانی که گاهی غیرقابل جبران هستند و زندگی فرد را تحت تاثیر قرار میدهند روبهرو شود.
حیوانات خانگی و سلامت جسمانی
تحقیقات و پژوهشهای دهه ۱۹۸۰، این طرز تفکر را ایجاد کرده بودند که داشتن و نگهداری حیوانات خانگی با افزایش طول عمر همراه است و منافع متعددی برای سلامتی انسان دارد.
به طور مثال این تحقیقات نشان داده بودند، افرادی که دچار سکتههای قلبی میشوند اگر حیوان خانگی داشته باشند، نسبت به افرادی که از این حیوانات در خانه خود نگهداری نمیکنند، مرگ و میر کمتری دارند. درضمن، همین مطالعات دهه ۸۰ اثبات کرده بودند، افرادی که حیوان یا حیواناتی را در خانه خود نگهداری میکنند، نسبت به دیگران بسیار کمتر به پزشک مراجعه میکنند و کمتر بیمار میشوند و حتی این مسأله باعث شده بود که پژوهشگران این طور فرض کنند که نگهداری حیوانات خانگی سبب افزایش طول عمر و افزایش سطح سلامتی میشود.
این قبیل خبرهای خوشایند در جوامع اروپایی و آمریکایی چندان پیچید که ظرف چند سال، تب حیوانات خانگی در این کشورها فراگیر شد و بسیاری از خانهها، نه یک حیوان بلکه چند حیوان خانگی را نگهداری میکردند. مسلما خبرهای خوشایندی مانند کاهش خطر وقوع حملات قلبی-عروقی در دارندگان حیوانات خانگی و نیز بهبود سلامت جسمی و روحیروانی سالمندانی که از این حیوانات نگهداری میکردند، بسیار جذاب و وسوسهکننده بودند. تنها شکی که وجود داشت، درباره سلامت کودکان بود که آن هم براساس نتایج یک مطالعه دیگر روی خردسالان از بین رفت. طبق نتایج این مطالعه، کودکانی که طی اولین سال زندگی خود در مواجهه با حیوانات خانگی قرار گرفته و در خانههایی بزرگ شده بودند که در آنها حیوانات خانگی نیز زندگی میکردند، کمتر از بچههای دیگر به بیماریهایی مانند آسم و رینیت آلرژیک مبتلا میشدند.
برخی پزشکان معتقد بودند که این تفاوتها به این علت است که به طور کلی سطح اجتماعیاقتصادی افرادی که حیوان خانگی نگهداری میکنند، بهتر از دیگر افراد جامعه است و همین مسأله است که سبب میشود سطح سلامتی آنها بهتر باشد اما طی سالهای بعد، مطالعاتی که در این زمینه انجام شد، نشان داد سطح اجتماعیاقتصادی این افراد با افراد دیگر جامعه تفاوت قابل توجهی ندارد و با این حساب این طور برداشت شد که نگهداری حیوانات خانگی بدون توجه به سطح اجتماعیاقتصادی افراد، فواید خوبی روی سلامتی آنها خواهد داشت.
اگرچه مطالعات اولیه بسیار جذاب بودند و باعث تشویق مردم برای نگهداری حیوانات خانگی شدند اما مطالعاتی که طی سالهای بعدی انجام شد، نتایج معکوسی در برداشت و نتایج اولیه را نقض کرد. به طور مثال، نتایجی که از مطالعه درباره ارتباط، حیوانات خانگی و آلرژی به دست آمد، ضد و نقیض بودند و دیگر نمایانگر اثرات پیشگیریکننده این حیوانات در برابر حساسیت و آلرژی نبودند.
حتی برخی از مطالعات نشان دادند که بین مواجهه با حیوانات خانگی و بروز آسم، حساسیت و آلرژی، ارتباط وجود دارد. اگر مواجهه با حیوانات کم باشد ممکن است دستگاه ایمنی بدن را تحریک کند و افراد را به چنین بیماریهایی مستعد کند اما برعکس، اگر میزان مواجهه زیاد باشد، ممکن است در برابر بروز بیماریهای مزبور از فرد محافظت کند. برخی نیز ابراز کردهاند احتمال بروز حساسیت و آسم در مواجهه با حیوانات خانگی، به سن فرد در هنگام چنین مواجهههایی بستگی دارد. این طور که از اخبار برمیآید، مطالعات جدید اثری از فواید قلبیعروقی نیز نشان ندادهاند و باز هم نتایجی متضاد با یافتههای مطالعات دهه ۱۹۸۰ به دست آوردهاند. از طرفی اثبات کردهاند که نگهداری حیوانات خانگی به کاهش نیاز به مراجعه و ویزیت پزشک هم منجر نمیشود و برای افراد سالخورده نیز هیچ سود و منفعت روحیروانی یا جسمانی خاصی ندارد.
در اصل این طور به نظر میرسد که تمام مطالعات دهه ۱۹۸۰، نتایجی غیرواقعی داشتهاند و تنها به طور کاذب موجب شده بودند که مردم اروپا و آمریکا را به سمت نگهداری این قبیل حیوانات سوق دهند.
تعاریف اشتباه هستند
با توجه به نتایج ضد و نقیضی که طی سالهای گذشته به دست آمدهاند، امروزه برخی از پزشکان معتقدند نباید به همین سادگی درباره موضوع نگهداری حیوانات در منزل اظهارنظر کرد. آنها معتقدند اظهار نظر درباره ارتباط بین میزان ابتلا به یک بیماری خاص و حضور داشتن یا نداشتن حیوانات خانگی در منزل، کار چندان صحیحی نیست، بلکه باید مشخص کرد که آیا نگهداری حیوانات خانگی باعث بهبود کلی کیفیت زندگی (که شاخصی مشتمل بر جنبههای جسمانی و روانی سلامتی است) میشود یا خیر؟
به هر حال برخی از پزشکان معتقدند حیوانات خانگی از بعد روانی روی انسانها اثر میگذارند. آنها معتقدند نگهداری این موجودات باعث میشود که افراد روابط اجتماعی بیشتری داشته باشند و سالهاست مشخص شده، که افزایش روابط اجتماعی و دوری از تنهایی به طور غیرمستقیم سطح سلامتی فرد را افزایش میدهد. امروزه دیگر شکی وجود ندارد که حیوانات نوعی کاتالیزور اجتماعی هستند و روابط بین انسانها را افزایش میدهند. به همین دلیل برخی از پزشکان و روانشناسان معتقدند، از حیوانات میتوان برای بهبود شرایط افرادی که در معرض طرد و یا گوشهگیری اجتماعی هستند (نظیر افراد سالخورده و یا افرادی که دچار ناتوانیهای جسمانی هستند) استفاده کرد، چرا که اینها از نظر جسمانی فاقد تواناییهای لازم برای برقراری ارتباط با هم سن و سالان پرتوانتر خود هستند و این ویژگی حیوانات که باعث افزایش تقابل و ارتباط انسانها است میتواند از گوشهگیری آنها جلوگیری کند. به هر حال، برقراری روابط نزدیک انسانی اثرات مفیدی روی سطح سلامتی افراد دارد که غیرقابل انکار است.
بسیاری معتقدند نزدیکتر شدن روابط انسانی از طریق ایجاد یک حمایت عاطفی میتواند از میزان وقایع استرسزا بکاهد اما نکته مهم اینجاست که برای برقراری روابط نزدیک انسانی آیا تنها راه ممکن، نگه داشتن حیوانات خانگی است؟ درست است که برقراری روابط انسانی و افزایش حمایتهای اجتماعی میتوانند اثرات بسیار مفیدی روی سطح سلامتی انسانها داشته باشند و تاکنون فواید آنها در کاهش اعتیاد به دخانیات، کاستن و درمان پرفشاری خون، تنظیم چربیهای خون، کاهش وزن و نیز افزایش سطح فعالیتهای جسمانی اثبات شده است اما برای دستیابی به روابط نزدیک و گرم میان انسانها نیاز نیست که دست به دامان حیوانات شد.
به عقیده ما فرهنگ ایرانی و اصیل کشورمان، خود انگیزه و ابزاری قدرتمند برای دستیابی به این هدف است.
جدیدترین نظرات
اما بالاخره تکلیف چیست؟ آیا از نظر پزشکی نگهداری حیوانات خانگی صحیح است یا خیر؟ باز هم باید گفت نمیتوان اظهارنظر قطعی در این باره داشت اما نتایج آخرین مطالعهای که هفته گذشته در یکی از مجلات معتبر دنیا به چاپ رسیده است نشان میدهد، صاحبان حیوانات خانگی بیش از بقیه مردم دچار بیماری میشوند بنابراین پژوهشگران این طرح در مورد این اقدام هشدار دادهاند.
براساس نتایج این مطالعه جدید برخلاف تصور همگان، افرادی که در خانه خود از حیوانات مختلف نگهداری میکنند، معمولا افرادی شاداب، پرتحرک و ورزشکار نیستند. این مطالعه مشخص کرد که برخلاف افکار جاری، سطح تحصیلات و سطح فرهنگیاجتماعی افرادی که در منزل حیوانات خانگی دارند، پایینتر از افرادی است که چنین حیواناتی ندارند. این افراد معمولا چاقتر هستند، بیشتر سیگار میکشند، کمتر ورزش میکنند و سطح کلی سلامت جسمانی آنها نیز پایینتر است.
جالب اینجاست که نگهداری حیوانات خانگی با بالا رفتن میزان ابتلا به بیماریهای بسیار مهمی شامل افزایش فشارخون، دیابت، زخم معده، سیاتیک، میگرن، افسردگی و نیز حملات وحشت (به عنوان یک بیماری مهم روانی) همراه است. با این حال، پژوهشگران این طرح اعلام کردهاند که شاید تمام این عوارض ناشی از وضعیت اجتماعیاقتصادی این افراد باشد و واقعا ربطی به حیوانات خانگی نداشته باشد.
باوجود تمام این توصیفات، فعلا به نظر میرسد که این اقدام از نظر پزشکی منفعت خاصی ندارد و حتی ممکن است با عوارض و بیماریهای خاصی هم همراه باشد. پس باید درباره نگهداری این حیوانات در منزل بیشتر فکر کرد.
اهمیت موضوع
آیا این مسأله آن قدر اهمیت دارد که مورد بررسی و توجه قرار گیرد؟ این سوالی است که بسیاری در ذهن خود دارند و جواب آن هم براساس آمارها کاملا مشخص و قابل توجیه است:
۱) در حال حاضر در کشور انگلستان، بیش از نیمی از منازل دارای حداقل یک حیوان خانگی هستند.
۲) جالب اینجاست که بیش از ۹۰ درصد صاحبان این حیوانات، حیوان خانگی خود را عضو مهمی از خانواده خود میدانند.
۳) ۷۰ درصد از دارندگان حیوانات خانگی، توصیههای پزشکان در مورد ایجاد حساسیت و آلرژی در آنها را بدون توجه و اهمیت دادن، فراموش میکنند تا باز هم بتوانند حیوان خود را نگهدارند.
ارتباط با حیوانات
برقراری ارتباط تلهپاتیک با حیوانات
تلهپاتی نیز یکی دیگر از راههای برقراری ارتباط با حیوانات و دریافت پیامهای آنان است. تلهپاتی، زبانی بیکلام و غیرشفاهی است و این امکان را برای ما فراهم میآورد تا در سطحی بالاتر با حیوانات ارتباط برقرار میکنیم.
فقط در صورت تمایل و آمادگی حیوان به برقراری ارتباط، روانشناسی میتواند اطلاعاتی درباره الگوهای رفتاری معین در اختیار حیوان قرار دهد، یا بیماریها و مشکلات میان حیوان و صاحب او را تشخیص دهد.
برقراری ارتباط فراروان شناختی با حیوانات، هیچ ارتباطی با جادوگری، احضار روح و خرافههایی از این دست ندارد. این توانایی موهبتی است که تمامی موجودات زنده، هر یک به نوعی از آن را دارند.
کسانی که میخواهند ارتباط میان خود و حیوان خانگیشان را عمیقتر و غنیتر کنند، به این پرسش خواهند رسید که به واقع در درون حیوانات چه میگذرد؟
واقعیت این است که حیوانات موجودات هوشمندی هستند که ارگانهای احساسی، نحوه تفکر، امکانات اظهاری، سطح زندگی و کیفیت تجارب آنها از اساس با ما تفاوت دارد.
حیوانات به طور دائم، پیامهایی برای ما میفرستند و مشکل در اینجاست که ما غالباً از درک و دریافت پیامها عاجز هستیم و یا دچار بدفهمی میشویم.
برقراری ارتباط با حیوانات، به انسانها کمک میکند علت بسیاری از رفتارهای حیوانات را دریابند و بفهمند که آنها چگونه احساسات خود را به ما ابراز میکنند.
همانطور که پیش از این نیز ذکر شد، همه موجودات زنده قادر به صورت تلهپاتیک با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. حتی ما انسانها نیز، این موهبت گرانسنگ را داریم، اما بسیاری از ما متأسفانه، به مرور زمان این توانایی را از دست دادهایم. بسیاری، حتی وجود این توانایی را انکار میکنند و بسیاری دیگر نیز آن را به فراموشی میسپارند.
حقیقت این است که نمیتوان مسئله تلهپاتی را کاملاً رد کرد. همه ما، حداقل یکبار در طول عمر خود این تجربه را داشتهایم که وقتی کسی را دوست داریم، ناراحتیهای او از راه دور به ما منتقل میشوند. شاید این جمله را بارها از دهان افراد مختلف شنیده باشید «نمیدانم چرا دلم برای فلانی شور میزند.»، «احساس میکنم اگر فلان کار را نکنی یا به فلان سفر نروی بهتر است» و جملاتی از این دست. بارها و بارها اتفاق افتاده است که درست در همان لحظه که به یاد عزیزی هستیم و یا به کسی که او را دوست داریم و مدت زیادی است از او بیخبر ماندهایم فکر میکنیم، ناگهان با صدای تلفن یا صدای زنگ در خانه ما را به خود میآورد و همان کسی که به فکرش بودیم از ما خبر میگیرد. برخی از مادران هنگامی که عزیزان و یا فرزندانشان در معرض خطر قرار میگیرند، این موضوع را زودتر میفهمند. بنابراین ارتباطهای بسیار نزدیک عاطفی و جسمانی میان انسانها، همواره به نتایج تلهپاتیک منجر میشود.
حیوانات ما نیز بدین ترتیب با هم ارتباط برقرار میکنند. چرا گربه شما دقیقاً همان لحظهای که شما قصد میکنید قوطی غذا را برای او باز کنید مقابل در خانه قرار میگیرد؟ به نظر شما تمامی این مثالها و شواهد، جز از طریق برقراری نوعی ارتباط فراروان شناختی میان ما، چه دلیل دیگری میتواند داشته باشد؟ شاید بگویید اینها فقط یک اتفاق ساده هستند، اما تکرار این اتفاقات ـ دقت ما و سایر موجودات زنده در دریافت نوع حادثه ـ به خصوص میان افرادی که به لحاظ عاطفی با هم ارتباط نزدیکی دارند، شاید وجود یک اتفاق ساده را رد کند.
در میان قبایل وحشی و سرخپوستان در گذشته و حال، همواره یک نوع ارتباط فراروانشناختی با حیوانات، گیاهان، انسانها و حتی ارواح گذشتگان به چشم میخورد. این افراد، بهراحتی قادرند به عمق جان موجودات رسوخ کرده، به باطن آنها دسترسی یابند. از اینرو، زندگی آنها و ارتباطشان با محیط زیست و موجودات زنده دیگر، همواره نوعی هماهنگی دلانگیز و آرامشبخش دارد.
برقراری ارتباط فراروانشناختی با حیوانات، راهی برای برقراری ارتباط مؤثر میان انسان و حیوان است تا به ما امکان درک پیامهایی را دهد که حیوانات با رفتارهای خود، قصد دارند آنها را بفهمیم.
در این نوع ارتباط، فرستنده و گیرنده، هر دو در یک فرکانس مشترک قرار میگیرند. بدین ترتیب میتوانند پیامهای یکدیگر را به خوبی دریافت و درک کنند.
مفهوم لغوی واژه تلهپاتی، دریافت احساسات از راه دور است و به نوعی انتقال پیام گفته میشود که بدون استفاده از حواس معمول پنجگانه انجام میشود و از طریق ذهن درک میشود.
در سایه برقراری ارتباط تلهپاتیک با جانوران، قادر خواهید بود به طور مستقیم با آنها ارتباط برقرار کنید. روانشناسان حیوانات از این طریق، اطلاعاتی را که حیوان میدهد، دریافت و آن را به زبان گفتاری بیان میکنند.
در این مرحله، روانشناس میکوشد دنیا را بهطور کامل از دریچه چشمان و احساسات جانوران ببیند و درک کند. اینکه ما با چه جانوری در ارتباط هستیم (طوطی، سگ یا مورچه) در روند و کیفیت کار هیچگونه تأثیری ندارد. کسی که حیوانات را از صمیم قلب دوست دارد و ارتباطی تنگاتنگ با آنها برقرار میکند، قادر خواهد بود احساسات و تفکرات آنان را تا اندازهای درک کند. شاید بسیاری از افرادی را که یک یا چند حیوان خانگی دارند، دیده باشید که بهسادگی میتوانند حالات و روحیات حیوان خود را درک کنند. آنها به خوبی میدانند حیوان آنها چه زمانی خود را خوشبخت و راضی احساس میکند و چه زمانی غمگین است، چه زمانی میخواهد به گردش برود و چه زمانی میل به بازی کردن دارد، چه وقت خسته و چه وقت شاداب است.
ارتباط تلهپاتی، روندی است برخواسته از ژرفای روح و میتواند به سادگی در مورد هر نوع علاقه و دلبستگی عاطفی و ذهنی میان موجودات برقرار شود.
چند توصیه
ـ برقراری ارتباط با حیوانات به هیچ عنوان نمیتواند جایگزینی برای مشاوره با پزشکان و روانپزشکان باشد. شما موظفاید حیوان خود را به طور منظم برای انجام معاینات پزشکی و روانشناختی نزد متخصص ببرید تا بدین شیوه هر گونه مشکل و بیماری جسمانی یا روحی او را به موقع درمان و یا از بروز آن پیشگیری کنید.
ـ محیط اطراف حیوانات، همواره باید به گونهای باشد که آنها در محل زندگی خود احساس نشاط و رضایتمندی داشته باشند. برقراری ارتباط مستمر با حیوانات به هیچ روی جایگزین فراهم کردن محیط مساعد و مکانی امن و راحت برای حیوان نخواهد بود.
ـ وجود رابطه شخصی، نزدیک و صمیمانه، یکی از شرایط لازم برای برقراری فراروانشناختی با حیوانات و انسانهاست. انرژی و عشق متقابل، همان فرکانس مشترکی است که دو موجود زنده با قرار گرفتن در آن، میتوانند با یکدیگر ارتباطی مؤثر و عمیق برقرار کنند.