لطفا برای خرید کلیک کنید
فقر و انحرافات اجتماعی
بدون تردید فقر و نابرابریهای اقتصادی از زمرة مهمترین معضلات جامعه بشری است که از جایگاه ویژهای در بین سایر مسائل اجتماعی برخوردار است. فقر از بنیادیترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است که با وجود پیشرفت و توسعه گسترده در زندگی بشری، میزان آن نه تنها کاسته نشده بلکه بر طبق آمارهای موجود در حال افزایش است. مشکلات فقر صرفاً منحصر به پیامدهای خود فقر نمیباشد، بلکه مشکلات این مساله اجتماعی زمانی شدت پیدا میکند که آن بسترساز انحرافات میگردد.نابرابری اقتصادی هم مؤید وجود فقر است. از آنجا که مسائل و مشکلات اجتماعی در عین ارتباط با فقر از آن جدا هستند، مفهوم فقر را باید از انواع مشکلات اجتماعی و اقتصادی که با آن پیوستگی دارند،در جامعه شناسی فقر را معمولاً «برآورده نشدن نیازهای اساسی بشر به حد کفایت» تعریف کردهاندفقر مطلق به معنای حداقل امکان دستیابی فرد به امکانات متعارف زندگی، یعنی غذای مناسب، مسکن و پوشاک است و فقر نسبی حاصل مقایسه میباشد و متمایز کننده بخشی از افراد جامعه است که در مقایسه با سایر افراد غیر فقیر از امکانات ناچیزی بهره میبرند و محتاج توجه خاصی هستند.انحرافات اجتماعیانحراف اجتماعی از مفاهیمی است که مانند مفهوم فقر توافق روشن و واضحی در مورد آن وجود ندارد. از نظر جامعهشناسان و جرمشناسان، انحراف و کجروی ناظر به رفتارهایی است که حداقل یکی از این صفات را دارا باشد: رفتار منع شده، رفتار نکوهش شده یا رفتاری که مایة بدنامی است و یا موجب مجازات میشوددیدگاه فرهنگ فقر: این فرهنگ بیشتر در جوامعی دیده میشود که به سرعت دگرگون میشود و بر گروههای فرودست جامعه حاکم میگردد. آنها به سبب دگرگونیهای سریع و وسیع در جامعه و موقعیت پایینی که برای خویش احساس میکنند، از جامعه جدا شده و فاصله میگیرند و کم کم فرهنگ جدیدی را که با فرهنگ عموم جامعه متفاوت است، ایجاد مینمایند. عمدهترین ویژگیهای این فرهنگ در سطح جامعه، عدم مشارکت آنها در فعالیتهای عمومی، پایین بودن سطح تشکل و فقدان انجمنهای داوطلبانه؛ و در سطح خانواده به کوتاه بودن دوران کودکی، فقدان حمایتهای لازم برای کودکان، روابط ناسالم در خانواده، ترک خانواده، سرپرست خانوار بودن زن، فقدان حریم خصوصی و...است.دوران رکود اقتصادی و هنگامی که تعداد فقیران زیاد میشود، جرم و کجروی افزایش مییابد و برعکس در دوران بالندگی اقتصادی، جرم کمتری روی میدهدآمارهای موجود تأیید کننده ارتباط بین اعتیاد و فقرند. به عنوان نمونه بر طبق آماری که در بین سالهای 77-1371 انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که بین تغییرات نسبت خانوارهای زیر خط فقرنسبی و تعداد دستگیر شدگان مرتبط با مواد مخدر همبستگی بالایی وجود دارد و نیز یافتههای برخی پژوهشگران نشان میدهد که در اعتیاد چهارعامل مهم وجود دارد که سه عامل آن یعنی فقر اقتصادی، بیکاری و فقر فرهنگی به شکلی با فقر و نابرابرهای اقتصادی مرتبط هستند. زیرا فرد معتاد با گسترش اعتیادش، احتیاج بیشتری به پول پیدا میکند. به سبب آنکه که از یک سو مصرف بالای مواد مخدر این نیازمندی را ایجاب میکند و از سوی دیگر به فرد معتاد کار داده نمیشود و در نتیجه درآمدی برای تأمین نیازهایش ندارد که این دو عامل در رویآوری آنها به فعالیتهای غیرقانونی از قبیل قاچاق کالا، خرید و فروش موادمخدر و در خصوص زنان رویآوردن به فحشا بسیار تأثیرگذار است. این چرخه زشت و سیاه بین فقر، اعتیاد و دیگر جرائم مشاهده میشود.سرقتدر بین جرائم اساسی، جرم سرقت با فقر رابطهای بسیار روشن و واضح دارد. با توجه به شرایط نابسامانی که در اثر فقر در زندگی افراد به وجود میآید، یکی از سادهترین راهها برای جبران کاستیها، سرقت و دزدیدن چیزهایی است که در بهبود اوضاع اقتصادی فرد تأثیر داشته باشد. به تعبیر دیگر نوع جرائم مالی به شرایط اقتصادی بستگی دارد. در تحقیقی که صورت گرفته، افراد فقیر بیشتر به دنبال جرائمی مثل سرقت و اعتیاد هستند و در مقابل کسانی که وضع مالی بهتر داشتند، به دنبال فحشا، کلاهبرداری و قتل میباشند.[البته باید توجه داشت، بخش عظیمی از جرائم مالی و سرقتها مربوط به قشر بالای اجتماعی است که به دلیل تواناییها و قدرت خودشان میتوانند آنها را پوشانده وخود را منزه جلوه دهند.زوال خانوادهفروپاشی خانواده امروز از معضلات بزرگ جامعه انسانی است. نگاهی کوتاه به آمارها در سراسر دنیا این فرض را به خوبی اثبات میکند که میزان طلاق در هر سال نسبت به سال قبل افزایش بیشتری مییابد. از منظر برخی صاحب نظران، فقر دستکم یک متغیر مهم و اساسی در فروپاشی خانواده محسوب میشود. هرچند در کشورهایی که مزایای رفاهی گستردهای دارند، فقر چندان تأثیری در فروپاشی خانواده و طلاق ندارد اما به هر حال گسترش میزان فقر، در طلاق تأثیر دارد.خودکشیدورکیم و به دنبال او مرتون بر این باورند که در صورت بروز بحرانهای اقتصادی ناگهانی یا رشد سریع اقتصادی، جامعه دچار آشفتگی اجتماعی میشود و وضعیت آنومی یا بیهنجاری به وجود میآید. این وضعیت افراد را به سمت انجام رفتارهای کجروانه از جمله خودکشی سوق میدهد. بر اساس آمارهای موجود در خصوص کسانی که اقدام به خودکشی کردهاند، رابطه بین متغیر فقر و خودکشی از همبستگی نسبتاً بالایی برخوردار است.فقر و جرائم زناندر بررسی میزان تأثیر فقر و مشکلات اقتصادی در جرائم زنان، لازم است در ابتدا چند نکته مورد توجه قرار گیرد.تفاوتهای طبیعی بین زن و مرد، سبب تفاوت در عرصههای مختلف شده است. یکی از این عرصههای متفاوت در نوع و میزان ارتکاب کجروی است. شرایط جسمانی، روحی، عاطفی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زنان سبب شده تا نرخ جرائمی از قبیل اعمال منافی عفت، اعتیاد و قاچاق مواد مخدر در زنان بالا باشد و در برخی از آنها مانند اعمال منافی با عفت 3/1 کل جرائم زنان را شامل گردد.معمولاً زنان از نظر اقتصادی وابسته به مردان میباشند؛ بنابراین در معرض آسیب بیشتری قرار دارند. به ویژه در صورتی که در اثر حادثهای مثل طلاق، ترک همسر و... به منبع مالی دسترسی نداشته باشند، قادر به مقابله با شرایط تازه نیستند و در معرض انحرافات و کجروی قرار میگیرند.با توجه به این نکات، تحقیقات نشان میدهد که جرائمی همچون اعمال منافی عفت، اعتیاد و سرقت در زنان، از مشکلات اقتصادی و فقر ناشی میشود و آنها با هدف کسب درآمد، تحصیل پول و تأمین نیازها دست به چنین رفتارهایی میزنند، اما در جرائم دیگر مثل سقط جنین، قتل و...، نقش فقر و مشکلات اقتصادی کمتر مشاهده میشود. البته همانطور که در قبل گفته شد، مجموعهای از علل در بروز پدیده کجرویها نقش دارند که این امر شامل زنان نیز میشود. به ویژه در گرایش به مواد مخدر و سرقت مشاهده میشود، بین نیازهای مالی، فقر و ارتکاب این نوع جرائم همبستگی بالایی وجود دارد.پیامد فقر
زندگی با فقر و نداری، پیامدهای گستردهای علاوه بر پیامدهای آسیبشناختی دارد. فقر و محرومیت سبب میشود تا فرد فقیر از زندگی خاصی به ناچار پیروی نماید که تأثیر آن در تمامی لایهها و زوایای پنهان و آشکار زندگیاش نمودار است. این پیامدهای گسترده را میتوان در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی، فرهنگی، تربیتی، بهداشت و روان مورد بررسی قرار داد که در اینجا فقط اشارتی به آن میگردد.
فقرا معمولاً در عرصه اجتماعی، حضور چندانی ندارند و از مشارکت در فعالیتهای عمومی مثل فعالیت در نهادها و سازمانهای بزرگ پرهیز میکنند و در هیچ یک از انجمنهای عامالمنفعه و داوطلبانه عضو نمیشوند. این امر ناشی از فقدان منابع مالی یا تبعیض و امثال آن است.
در سطح خانواده شرایط بسیار دشواری وجود دارد که مسکن نامناسب و بالا بودن نرخ زاد و ولد از جمله آنها است. از جهت مراقبتهای بهداشتی و دسترسی به خدمات بهداشتی، وضعیت نامساعدی وجود دارد. خدمات درمان و بهداشت بسیار پایین و بیکیفیت است. گروههای نیازمند به این خدمات که بیشتر شامل کودکان، شیر خوارگان، زنان باردار و سالخوردگان میشوند، به سبب پایین بودن کیفیت خدمات بهداشتی، دچار مصائب و مشکلات فراوانی هستند. همچنین سوء تغذیه، کمبود کالری و ویتامینها به ویژه در دوره بارداری منجر به بروز معلولیتها و مشکلات جسمی و روانی فراوانی میگردد که به طور قطع در آینده شغلی و کسب مهارت افراد تأثیرگذار است.
در بعد فرهنگی میتوان از افت تحصیل، ترک تحصیل و نداشتن امکانات لازم برای طی مدارج عالی تحصیلی نام برد. جامعهشناسان فرهنگگرا با توجه به رابطه مثبت بین وضعیت تحصیلی، درآمد و موقعیت شغلی اظهار میدارند که اصولاً طبقه پایین به علت برخورداری از الگوی رفتار خاص، چندان میل و رغبتی به تحصیل از خود نشان نمیدهد.
در بعد فردی و روانی، احساس محرومیت، ناکامی، سرخوردگی و امثال آن را میتوان از پیامدهای فقر دانست و در عرصه اقتصادی، کمدرآمدی، اشتغال ناقص و پایین بودن دستمزدها به دلیل فقدان مهارت و تجربة کاری از دیگر پیامدهای فقر میباشد